یادداشت مجید اسطیری

موش ها و آدم ها
        خیلی دوستش داشتم. واقعا رمان خوبی بود. نقد اشرافیت، نقد نظام طبقاتی
و بسیار عاطفی
بدون این که یه کلمه احساسی توش باشه
مکتب داستان نویسی نمایشی آمریکایی


این یادداشت جناب دهباشی خیلی خوبه اما با خواندن رمان موشها و آدمها میفهمید که دغدغه دهباشی کاملا بی مورده

در بابِ کتاب و نویسندگی و کتابخوانی/ حسین دهباشی (بخش اوّل)
روزنامه خراسان/ پنج شنبه ۱۵ تير۱۳۹۶
 
 من به تاثیری که بزرگ شدن جامعه مخاطب روی کیفیت اثر دارد، باوردارم. حالا این را مقایسه کنید با کتابی که برای یک حوض کوچک و نقلی مثل زبان فارسی تولید می‌شود و طبیعتا وقتی یک آدم برای یک حوض کوچک کار می‌کند، آن تعبیر «زآب خرد ماهی خرد خیزد»، مصداق می‌یابد. از طرفی ما کمتر نویسنده‌ای را داریم که شغلش تمام وقت، نویسندگی باشد، درعین حال به مثابه نویسندگان بین‌المللی انگلیسی بداند و بخواهد که برای جامعه مخاطب بزرگ تری دست به قلم شود یا حتی به دنبال خواندن و شناخت آثار باکیفیت در این حوزه رفته و در محیط آن تنفس کرده باشد. منظورم ازآثار با کیفیت فقط ادبیات داستانی نیست، یادمان نرود که آثار هنری روی یکدیگر تاثیر می گذارند. ادبیات نمایشی، سینما، نقاشی، تئاتر و...  

فرض کنید کسی که در مشهد متولد شده است و نویسنده می شود، از زمان رسیدن به سنی که می‌تواند در آن دست به قلم شود، غیر از خلاقیت شخصی و آثاری که به زبان فارسی خوانده است؛ چه می بیند؟ وقتی صبح از خانه به مدرسه می رود، ازدرودیوارشهر چقدر معماری درست می بیند؟ چقدر موسیقی خوب می‌شنود ؟

چقدر در محیط زندگی‌اش نقاشی وجود دارد؟ چقدر رنگ ها درست در کنار یکدیگر قرار گرفته اند؟ حالا این را بگذارید کنار نویسنده‌ای که به فرض در ایتالیا، روسیه، انگلستان یا فرانسه قد کشیده است و از روز نخست مدرسه بهترین آثار دنیا را به عنوان تکلیف خوانده است و به زبانی بین‌المللی تسلط دارد و می‌تواند از آن برای نوشتن بهره بگیرد. او موسیقی خوب می‌شنود، تئاتر خوب می‌بیند و در معرض هنر خوب قرار دارد. در حقیقت قرن‌ها گذشته و بستری برای او فراهم آمده است تا در یک فضای هنری و فرهنگی مرغوب، به نویسندگی علاقه مند شود و به سمت آن برود.

مشکل درمسیر ورود تخصصی به این دست حوزه‌ها، این است که گاهی کلنگ دست می گیریم و اساس بعضی جریان های تاریخی را دستخوش تغییر می‌کنیم. این تغییرات که خلاف میل مخاطب است، اعتماد او را سلب می‌کند. اما توجه کنیدکه حالا جامعه مخاطب خیلی جوان است و از آن واقعه چهار دهه فاصله گرفته است، پس اثری باید برای او تولید شود که متناسب با نیاز اوست. آشنایی خود من با ادبیات داستانی، از طریق کتاب‌های پلیسی و داستان‌های تن‌تن رقم خورد. حتی ادبیات معرفتی و دینی را با «داستان راستان» شهید مطهری شناختم. کتاب حدیث یا تاریخ نخواندم.

آثار او که برای چندین نسل خواندنی و جذاب بود، ظاهری ساده و بیانی ملموس داشت و جامعه مخاطب بزرگی را با خود همراه می‌کرد. اما امروز آنچه به عنوان اثر «فاخر» دنبال می‌کنیم؛ اغلب خروجی‌اش می‌شود کتاب گالینگور با گرماژ بالای کاغذ که خیلی هم گران است چون احتمالا چاپ گلاسه دارد و بیشتر جایش در کتابخانه‌ها به عنوان تزیین یا محصولی برای هدیه دادن است. برای مجموعه‌های انتشاراتی هم این دست آثار حُکم تبلیغ را دارد اما در نهایت ضریب نفوذی در جامعه ایجاد نکرده است و حتی اگر همه رانت‌های تبلیغاتی را هم به کار بگیریم، مخاطب چندانی جلب نمی شود که اگر هم بشود، تاثیری بر او نخواهد داشت چون برای خواندن مفتش هم گران است. ما امروز برای صحبت از دین، تاریخ و معارف ایرانی- اسلامی، به داستان راستان‌های دیگر، قصه‌های مجید دیگر و... نیاز داریم.

 آثاری که برای جامعه مخاطب خود «لذت خواندن» را تولید می‌کردند. نتیجه هزینه‌های میلیاردی بعضی انتشاراتی‌ها برای تبیین بعضی مفاهیم اعتقادی نباید آثاری باشد که کسی نمی‌خواند اما آمارهای کاری آن‌ها را بهبود می‌بخشد.

البته درحوزه دفاع مقدس، آثار موفقی داشتیم که رکوردهای فروش خوبی از خود به جای گذاشتند این را در مقایسه با کمیت آثار تولیدی در این حوزه قرار بدهید و بررسی کنید و بعد ببینید آیا باز هم نتیجه همین قدر خوب است که فرض می‌کنیم؟ زمانی انتشاراتی مثل امیرکبیر، خوارزمی و... بودند که حُکم مرجع را برای کتاب خوانان داشتند. آن‌ها آثاری را تولید می‌کردند که مخاطب می‌دانست از پول دادن بابتشان متضرر نخواهد شد.

امروز بعضی انتشارات خصوصی ما موفق جلوه می‌کنند چون مخاطبان خوبی دارند اما حقیقت آن است که ضعف عملکرد فلان ناشر دولتی یا سازمانی باعث شد تا ناشر خصوصی ما موفق جلوه کند. وگرنه همان هم در مقایسه با پایین‌ترین ناشران نروژ و دانمارک، عملکرد ضعیفی دارد. اصلا شمارگان کتاب‌های همان ناشر موفق‌مان از ضعیف‌ترین ناشرهای آنها نیز پایین‌تر است. چاپ هزار نسخه کتاب در کشور 70میلیونی ما، به غایت تاسف‌برانگیز است.
http://khorasannews.com/newspaper/page/19576/11/580440/0
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.