یادداشت علی زارع شاهی

        ❌ما گول خوردیم! گولِ اقتصاددان را... ❌

چی کسی از شما می‌تواند بگوید که «پول چیست»؟
گویی پرسشی بس بدیهی به نظر رسیده که صاحب سوال در حالت طبیعی قرار ندارد. معمولا به عقلش شک می‌کنند. اما پاسخ همین پرسش اساسی است که از کنه سیستم مالی جامعه پرده برداری خواهد کرد. 
مارکس از شخصی روایت می‌کند: صحبت از «ماهیت پول»، بیشتر از «عشق» انسان‌های بالغ را احمق کرده است. 
اینس می‌گوید: تبیین ماهیت پول برای مردم، شبیه به این است که بگوییم زمین دور خورشید می‌گردد، نه خورشید به دور زمین! چیزی که با زیست روزمره و تجربه عینی افراد تعارض دارد. 

این کتاب اولین تقریر منسجم از نظریه اعتباری پول بوده که خط بطلانی بر نظریات پولی پیش از خود، که امتداد ثروت ملل اسمیت بودند، کشید. پیش از او، مک‌لئود در کتاب نظریه اعتبار خود اولین بار در تاریخ اندیشه اقتصادی این نظریه را نامنسجم مطرح نمود، البته هنوز زمان آن برای فهم این نظریه در مجامع نرسیده بود. 
نئوکلاسیک‌ها اقتصاد خود را بر مفهومی از پول بنا کردند که امکان تبیین واقعیت‌های پولی را ندارد، اما کماکان به خاطر سیطره روایتشان، و حذف زوری روایت صحیح از پول در طول تاریخ که عقبه سنگین و عمیقی هم دارد، در کلاس‌های اقتصاد و کتاب‌هایشان آن را برای دانشجوهای از همه جا بی‌خبر، جا می‌اندازند. 
از قدیم گفته‌اند نئوکلاسیک جماعت وقتی نظریاتشان با واقعیت تناسب ندارد، واقعیت را تحریف می‌کنند؛ در مورد پول، این مسئله کاملا ملموس است. نظریاتی که چند قرن پیش زیرآبشان زده شده بود، کماکان به خورد ما می‌رود. و ما گول این اقتصاددان‌ها را خورده‌ایم! 
به نظر من، سپردن مقوله پولِ جامعه به اقتصاددانان دیگر کافی است! بی‌کفایتی آن‌ها، در از بین بردن زیست اجتماعی و بحران‌های اقتصادی خود را نشان داده... 
      
99

5

(0/1000)

نظرات

خداقوت
یک و نیم ستاره ای که کم کردی برای چی بود؟
و اینکه خلاصه ای ازش نوشتی؟
1

0

بیشتر داشتم روی یک فرضیه جدید کار می‌کردم، به همین خاطر از این کتاب یادداشت‌ برداری متناسب با کارم داشتم. کتاب خودش خلاصه است. مقاله اولش خیلی خوب بود و پیشنهاد میکنم ۴۰ صفحه اولش رو اگر خواستی درباره پول اعتباری بیشتر بفهمی بخونی. (البته کتاب اینگام یا معماران پول درودیان فکر کنم برای کار تو کفایت کنه) 

کم کردن ستاره، برای مقاله دوم (کلا دو تا مقاله داشت) بود. مقاله دوم خیلی انسجام نداشت و حول دو سه استدلال محوری می‌چرخه که داره باهاش با نظریه مقداری و متالیستی جدل می‌کنه. به همین خاطر به عمق مقاله اول نرسید. 
نهایتا اگر خواستی این نظریات رو مرور کنیم، یه جلسه مباحثه براش بسه، بیشتر از این نیاز نیست.  

1

البته نظریه مبنایی جریان متعارف درباره پول (چیستی، نحوه ایجاد و تغییر ارزش پول) و همچنین چارچوب متعارف سیاستگذاری پولی (هدفگذاری تورمی) با نوع و ساختار خاصی از اقتصادها همخوانی داره و اینطور نیست که بالکل چرت باشه.

2

چیستی و روایت تاریخی ایجاد این نهاد بستگی به نوع و ساختار اقتصادها نداره بنظرم. 
اما به نظرم مکاتب پولی، در بحث تغییر ارزش پول، هر کدوم یک نظریه‌ای دارن که یک بخشی از واقعیت رو می‌گه. مثلا دولتی‌های کلاسیک روی سیاست‌های مالی و مالیات خیلی تاکید می‌کردن، پولی‌ها روی پایه پولی و دولتی های جدید (این تقسیم‌بندی رو بیشتر بر اساس نظریه ماهیت پول دارم میگم، نه مکاتب مختلف پولی) خلق پول بانکی و ... رو دخیل می‌دونن. یا برخی هم که نرخ بهره... 

0