یادداشت فرشته غلامی

مادر
        #مادر 

کتابی از ادبیات روس اثر آلکسی ماکسیموویچ پشکوف مشهور به ماکسیم گورکی که حدود ۱۲۰ سال پیش نوشته شده است.

همان اول کتاب، مقدمه را که خواندم اشتیاقم برای خواندن کتاب چند برابر شد، در مقدمه آمده بود:
این جمله «لئون تولستوى» بسیار معروف است که خطاب به گورکى گفته بود: «بیا و قصه‌اى برایم بگو، تو بسیار خوب و ماهرانه داستان مى‌گویى، قصه‌اى از دوران کودکى‌ات بگو، هرگز باور ندارم که تو روزى کودک بوده‌اى. چنان داستان‌گو هستى انگار که عاقل و بالغ از مادر زاده‌اى.»


بنابراین کتاب را که چند سالی می‌شد قصد خواندنش را داشتم با ولع شروع کردم.
کتاب، داستان یک انقلاب است
انقلاب کارگران روسی علیه تزار
انقلاب پابرهنگان و مستضعفان علیه اغنیا
انقلاب حقیقت و عدالت علیه دروغ و ظلم؛
داستانی که قبل از انقلاب در ایران خواندنش و داشتنش ممنوع بوده است!

کتاب شروع خوبی داشت
توصیف زندگی کارگرانی در شهرک کارگری،
توصیف زندگی کارگران در فضای سرد و بی‌روح اطراف کارخانه‌؛
توصیف زندگی یک کارگر که خستگی و بی‌عدالتی و جهل و همه‌ی نداشته‌هایش را با کتک‌زدن زن و فرزندش جبران می‌کند!
با مرگ این کارگر، پسرش پاول ولاسف راه پدر را در پیش می‌گیرد؛ اما دیری نمی‌گذرد که پسر، راه دیگری را برمی‌گزیند، راه انقلاب را...

قبل از خواندن کتاب تصور می‌کردم با کتابی هیجانی‌، پر فراز و فرود و سرشار از لحظه‌های حساس و نفس‌گیر مواجه باشم
اما روند داستان به‌ گونه‌ای بود کاملا خلاف تصورم!
روندی آرام و در عین حال خوب و روان که نه تنها خسته‌کننده نبود بلکه جذاب هم بود!

از نکات قابل توجه کتاب‌، توجه به سواد و مطالعه‌ برای ورود به گروه‌های انقلابی بود به طوری‌که مادرِ پاول(پلاگه) هم درصدد آموختن برآمد.

از نکات دیگر کتاب، توصیفات زیبای آن بود طوری که بارها خودم را در کلبه‌های کوچک و سرد آنان که از پشت پنجره‌هایش بارش برف را تماشا می‌کردند حس می‌کردم.

روند تبدیل مادر از یک شخص کتک‌خور و بی‌اهمیت و مظلوم به یک شخص کلیدی و همراه، با وجود علم به سختی‌های مسیر انقلاب و چه بسا از دست‌دادن فرزندش، بسیار خوب پرداخته شده بود.


کتاب برخلاف اکثر آثار روس پر از اسم‌های سخت و طولانی نیست و داستانش هم خسته‌کننده نیست؛ بنابراین اگر به مطالعه‌ی آثار روس و یا انقلاب آن علاقه‌ دارید خواندنش را از دست ندهید.

کتاب را با ترجمه‌ی علی‌اصغر سروش خواندم از نشر نگاه؛ که البته با این ترجمه پیشنهادش نمی‌دهم. در حین خواندن، خودم از اول تا آخر ویرایشش کردم.
اشتباهات نگارشی و ویرایشی در ترجمه بسیار زیاد بود.
شما اگر قصد مطالعه داشتید با ترجمه‌ی محمد قاضی بخوانید.


#یادداشت 
#معرفی_کتاب 
#ماکسیم_گورکی
#علی‌اصغر_سروش
#انتشارات_نگاه
#همخوانی
      
404

25

(0/1000)

نظرات

گورکی بلبل انقلاب شوروی بود و نفوذ زیادی در بین کمونیست ها داشت و در آخر هم سر خودشو خانوادش زیر اب کردن  ، البته الان که کتابهاشو میخونیم میبینم چقدر یک جانبه به قاضی رفته این هم به خاطر جو مبارزه زده اون زمان قبل از انقلاب  بوده که همه چیز در خدمت مبارزه و ایدیولوژی بود، و مرزهای اخلاقی ناپیدا

0