یادداشت علیرضا نوریان
1402/4/19
در این کتاب سخنرانیهای آیتالله خامنهای در رمضان سال ۱۳۵۳ پیاده شده است. هر روز بعد از نماز ایشان در مسجد امام حسن مجتبی (ع) در انتهای بازار سرشور صحبت میکردند. با این حال، بحثهای هر جلسه کاملا برنامهریزی شده است و قبل از شروع مراسم یک برگه پلیکپی شامل آیاتی که قرار است مورد بحث قرار بگیرند، به حضار داده میشده؛ یعنی تقریبا جلسات را مثل کلاس درس برگزار میکردند. رهبر، گرم و پرشور صحبت میکنند و مفاهیم ایمان، توحید، نبوت و ولایت را با آیات قرآن شرح میدهند. خودشان میگویند که فهم جدیدی از این موضوعات ارائه میدهند. به نظر من در این سخنرانیها تکیه بر جنبههای اجتماعی و مسئولیتآور دین با نگاه رایج آن روزها تفاوت داشته و البته امروز این موضوعات برای مخاطب کاملا آشناست. حرفهای رهبر به شدت بوی مبارزه میدهد. واضح است که شرایط آن دوران اجازه نمیداده که حکومت را مستقیما نقد کنند. در کتاب اشاره میشود که بیشتر مخاطبین جوان هستند و آدم حس میکند که حرفهای رهبر در ذهن آنها به صورت نقد حکومت ترجمه میشده و شور صد چندان ایجاد میکرده. آن حال مبارزه را دوست داشتم درک کنم و ای کاش میتوانستم همان سالها این صحبتها را بشنوم. بخشی از صحبتهای رهبر که مرا بیشتر به وجد میآورد، ضرورت هجرت از حکومت طاغوت به جامعه اسلامی است. عزیزانی را میشناسم که به قرآن اعتقاد دارند، جمهوری اسلامی را هم جامعه اسلامی میدانند و در کشورهای غربی زندگی و تلاش میکنند. به نظرم موضوع هجرت در این کتاب برایشان جالب است. با خواندن این کتاب یک نکته دیگر هم برایم عجیب بود. سخنرانیهای زیادی را از رهبر انقلاب شنیده یا خواندهام و به خاطر ندارم که موضوع هجرت از جامعه غیر اسلامی به جامعه اسلامی را از ایشان شنیده باشم. واقعیت این است که ما در حال حاضر، مهاجرت از جامعه اسلامی به حکومت کفر فراوان داریم و این کار در عرف جامعه مذهبی چندان مخالف سعادت نیست. من فکر میکنم که طرح این موضوع از طرف رهبر انقلاب میتواند اندیشه قشر مذهبی جامعه را تغییر دهد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.