یادداشت زهرا میکائیلی
1404/3/20
برای این کتاب خیلی اشتیاق داشتم و گمانم مشکل همین بود. کمتر از حد انتظارم بود. یک عاشقانهی قابل حدس در بستری از حوادث مرتبط با ۱۱ سپتامبر. اینکه میگم قابل حدس چون روند داستان طوری است که کمکم میتوانیم بفهمیم ماجرا به کجا خواهد رسید، عاشقانهاش هم تمیز و لطیف است. صحنههای ارتباط فرن و آمبروز را خیلی دوست داشتم. تاملشان و بازیهای کلامیشان و محبت حامیانهی هرکدامشان از دیگری. این جور مواقع دوباره یک دختر سادهی ۲۰ ساله میشوم که با اشتیاق منتظرم تا ابد عاشق هم بمانند، با احتیاط دلبری کنند و زیاد نزدیک نشوند! برگردیم سر داستان. هنر ایمی هارمن وارد کردن بیلی است. بیلی مهربان، امیدوار و شوخ. عشق بین فرن و بیلی، عشق الیوت و آمبروز، عشق والدین فرن به او، عشق بیلی به ریتا... همه عاشقانههای قشنگی بودند که در زندگی واقعی هم هستند و داستان را عمیقتر از یک عاشقانهی ساده کردهاند. در مجموع خوب بود. تقریبا یک نفس خواندمش ولی به نظرم کتاب "و تنها باد میداند" همین نویسنده یک سر و گردن بالاتر بود.
(0/1000)
سیده زینب موسوی
1404/3/20
2