یادداشت رعنا حشمتی

                ‌من یک‌جورایی کتاب رو سه بار خوندم. دفعه اول ٧ سال پیش. وقتی شروعش کردم تصمیم گرفتم بگذارمش برای وقتی دیگه؛ که الان مناسبم نیست. در ذهنم موقعیت مشخص کردم برای خواندنش. که هروقت در این موقعیت بودم دوباره برم سراغش. و حالا اون وقت دیگه رسیده بود. :)

و خوندمش. یک بار فارسی و یک بار انگلیسی. تقریبا همزمان.
(ستاره های <a href="https://www.goodreads.com/review/show/3675782160">نسخه انگلیسی</a> و فارسی متفاوت  اند.)

درواقع ماجرا این بود که داشتم می‌خوندمش، که دوستی تو گودریدز بهم گفت حتما به نسخه انگلیسی‌ هم مراجعه کنم. و چقدر خوشحالم که یکی بهم گفت، و منم پشت گوش ننداختم!
چون که...
باورم نمی‌شه.
کتاب فصل فصل حذف شده. همینطوری سانسور پشت سانسور. داستان‌هایی که تو ازشون هیچی نمی‌فهمی. و فکر می‌کنی کتاب فلسفیه (!) و منطقیه که نفهمی. نثری که می‌پره، و فکر می‌کنی مشکل از فهم توست. اما، 
نثر انگلیسی روون بود، هیچ سختی یا نفهمیدنی در کار نبود. و خوندنش واقعا لذت بخش بود. اونقدری که امیدوارم کرد به توانایی خوندن کتاب‌های انگلیسی.
یعنی مسئله اینه که من نمی‌فهمم چطور این کتاب اینقدر تو ایران محبوبه. اینقدر همه دوسش دارن. اصلا فهمیدن داستان چیه؟ من فکر نمی‌کنم اگه فقط همینو خونده بودم، اصلا خوشم میومد از کتاب. جداً قسمت‌های خیلی مهمی از داستان توی نسخه فارسی حذف شدن. از صحنه‌های اروتیک گرفته، تا روابط بین افراد، اتفاق‌هایی که براشون میوفته، عقاید سیاسی، صحبت‌هایی راجع به خدا، حتی درمورد گوشتخواری! و...
و اونایی که حذف نشدن هم یه جوری نوشته شده که تو درست حسابی نمی‌فهمی.
یعنی موقعیت‌های زیادی بود که من یه پاراگراف می‌خوندم و بعد می‌رفتم سراغ نسخه انگلیسی و تازه می‌فهمیدم چی گفته! با اینکه استثنائاً مشکل سانسور نبوده. و غصه‌ش اینه که من پرویز همایون‌پور رو جزو مترجم‌های خوب و باسوادمون می‌دونستم...

خوندنش تجربه عجیب و قشنگی بود برام. بسیار به فکر فرو بردم و خیلی دوستش داشتم و رابطه عمیقی باهاش برقرار کردم.

***اما خواهش اکیدم اینه که یا نخونید، یا نسخه انگلیسی رو بخونید، یا هردو همزمان.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.