یادداشت زینب

زینب

دیروز

دود
اگه بگم ای
        اگه بگم این کتاب قشنگ‌ترین کتابی بود که تو چند ماهِ اخیر خوندم، دروغ نگفتم. نمی‌گم قطعا قراره برای شما هم قشنگ‌ترین کتاب باشه، ولی به نظرم ارزش خوندن داره.

دود برای من تو دو تا چیز خلاصه می‌شه:
«احساسات یک زن»
«تلاش برای بقا»

داستان روایتی از تلاش «زن» و «بچه» برای بقاست . زن و بچه‌ای که با هم تو یه کلبه زندگی می‌کنن.
این زن و بچه مادر و فرزند نیستن، زن زمانی به این کلبه پناه آورده و بعد از مدتی سرو کله‌ی بچه هم پیدا شده.
حالا مثل دو تا جنگجو، برای برطرف کردن ساده‌ترین نیازهاشون، بدون این‌که چیزی از گذشته‌ی هم بدونن، تلاش می‌کنن. در واقع شرایط به شکلیه که گذشته دیگه مهم نیست؛ چیزی که مهمه زندگی و زنده‌موندن در زمانِ حال و تلاش برای داشتنِ آینده است.

این‌که تو جهانشون چه اتفاقی افتاده رو نمی‌دونیم، اصلا شاید برای همین هم اسمش دوده، وقتی همه جا رو دود گرفته چیزی نمی‌بینی ولی می‌دونی برای این‌که بتونی نفس بکشی مجبوری حرکت کنی و ادامه بدی. کاری که زنِ این قصه انجام می‌ده.

فضاسازیِ این داستان فوق‌العاده است!
بعضی از قسمت‌ها، به حدی فضای کتاب وهم و اضطراب داشت که با کوچک‌ترین حسِ امنیتی که برای شخصیت‌ها ایجاد می‌شد، من هم یه نفس راحت می‌کشیدم.

از دیروز که تموم شد دیگه کتابی نخوندم، 
دلم می‌خواست ذهنم هم‌چنان تو دنیایِ این زن و بچه باشه. 
دلم می‌خواست بدونم من اگه جای زن بودم همون مسیر رو می‌رفتم؟
من برای غذا، امنیت و زنده موندن حاضر بودم دست به چه کارهایی بزنم؟ 

پی نوشت:
برای زن بودن باید شجاع بود، خیلی شجاع.
      
312

34

(0/1000)

نظرات

mahsa bgbn

دیروز

وای بازم یه کتاب جدید و ناشناخته برای من😍 هم خوب می‌خونی هم خوب می‌نویسی. باید می‌گفتم. ❤️
2

4

زینب

دیروز

خیلی خیلی ممنونم ازت😍🥹 

1

mahsa bgbn

دیروز

🤗❤️✨  
 @milkywaymind 

0

خیلی خوب بوددد

1

عکسشو😍🥹
1

1

زینب

11 ساعت پیش

عزیزِ من ممنونم ازت❤️😍 

0

یادم افتاد این کتاب رو از افق هدیه گرفتم و هنوز نخوندم... ترغیب شدم برم بخونمش جدی🙃✌🏽💞
1

2

زینب

11 ساعت پیش

به‌به😍 احساس شادمانی و غرور دارم😁❤️ 

0