یادداشت فاطمه ایلخانی

جای خالی سلوچ
        قلم زیبای آقای دولت آبادی من رو در روزگاری که بر مِرگان گذشت همراه کرد و چه زنی!
کتاب به طرز واضحی زندگی به رنج‌آغشته خانواده ای را روایت می کند که پدر آن را ترک کرده است.
مِرگان تاب آورد، استقامت به خرج داد، ادامه داد، تمام قد تلاش کرد و  خیلی جاها کم آورد و سرگردان شد ولی ازجا پاشد.
زنی با دغدغه های مادرانه و ناچار و بیچاره؛ که هیچ جای داستان خیری از دیگران بهش نرسیده ولی او به یاری و دستگیری از دیگران ادامه داد.
داستانی کاملا واقع گرایانه از مردم واقعی و دردهای واقعی.
همدردی عمیقم با مرگانِ دردکشیده، باعث می شد او را خیلی در قبال کارهای به ظاهر ظالمانه اش بازخواست نکنم.

در مورد سلوچ، نمی‌خواهم چیزی بگویم.
شاید من به جای مِرگان هیچ وقت دلم با او صاف نخواهد شد.

      
517

19

(0/1000)

نظرات

مشتاق شدم بخونم ❤️🤝🏻
1

0

ارزششو داره واقعا🥲🤝🏻💕 

1

منم واقعا مشتاق خوندنش شدم من عاشق روایت های زنانه م 
3

0

پس حتما از خوندنش لذت می برید✨️
جنگ چهره زنانه ندارد هم از همین دسته روایت زنان هست در مورد حضور زنان  روسی در جنگ جهانی ولی خیلی تلخه و خب اون داستان، بر اساس واقعیته.
دوست داشتین اونم بخونید💕 

0

خیلی خیلی ممنونم از پیشنهادهاتون ، حتما 

آخ که وقتی میدونی یه داستانی واقعیت ه بیشتر چنگ میندازه به وجودت خیلی تلخ تر میشه
@calledmefateme 

0

خواهش میکنم 
بله همینطوره🥲
@Sara1377 

0