نیکی ریحانیان

نیکی ریحانیان

@Niki_Reyhanian

21 دنبال شده

42 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        شروع مطالعه ی  ادبیات ژاپن و هاروکی موراکامی برای من با این کتاب بود و احساس متفاوتی تجربه کردم.
دنبال این گشتم که سوکورو (شخصیت اصلی داستان) می‌تواند نماد چه باشد به افراد زیادی نزدیک بود.
سوکورو  فردی ریزبین، خیالپرداز اما واقع بین، شخصی که دنبال این بود که از مغزش برای ساختن( که در داستان ایستگاه های قطار بود!) استفاده کنند. وقتی فرد مناسبش را انتخاب کرد هم به دنبال ساخت آینده با او بود.
سوکورو از یه خانواده ی به ظاهر عادی و معمولی بود. همین او را به زندگی واقعی نزدیک تر میکرد چون در دنیای کتاب‌ها و فیلم ها همیشه شاهد شخصیت هایی که از خانه و خانواده فراری هستند هستیم و همیشه ابر قهرمان داستان در فضایی عجیب کودکی را می‌گذرانند . البته در دنیای واقعی هم فضاهای ناآرام کودکی بسیار زیاد است  اما احتمالا در مغز یک انسان بزرگ شده در خانه ی آرام هم کشمکش و دعوا های زیادی می‌بینیم و شاید کمتر به آن پرداخته شده بود.
 موراکامی عزیز در این داستان یک زندگی نسبتا معمولی را روایت می‌کند. این روایتگری ها که یک زندگی "عادی" میشود که "عجیب" باشد برای من تحسین برانگیز است.

موضوع غالب داستان رها شدن سوکورو بود. با یک تفاوت که اینجا زخم ها رشد نکردند بلکه تنها رویش سرپوش گذاشته شد و این به خوبی نشان می‌دهد که پیدا کردن زخم ها و یافتن مرهم اون ها رو به سمت رشد و رهایی می‌برد نه تنها وجود و حضور زخم. 
 اینجا مدت زیادی راه‌حل و رهایی ندیدیم،  فقط و فقط علامت سوال بود...

اما بی دلیل رفتن.یا رها کردن بدون توضیح از نظر من بی رحم ترین کاری است که یک موجود زنده (سالم از نظر فکری ) می‌تواند آگاهانه انجام دهد و شاید راحت ترین کار برای خداحافظی. خداحافظی بی دلیل و دردناک که یک انسان بی خبر را با کلی سوالِ بی پاسخ  تنها می‌گذارد.

و بخش بسیار هیجان انگیز برای من یافتن پاسخی که در اولین نگاهم به کتاب برایم ایجاد شد بود. یعنی عنوان کتاب . 

میترسم ادامه بدم  و داستان  آشکار شه😶‍🌫.
 در نهایت، خواندن کتاب توصیه می‌شود.
      

37

باشگاه‌ها

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.