یادداشت سید محمد بهروزنژاد
1403/4/15
2.8
4
به نام خدا «باغ تِلو» در سال ۱۳۹۹ پس از گذشت چهارده سال از توقیفش، برای بار دوم منتشر شد. مرضیه دختری انقلابی در خانوادهای به شدت معمولی است. دختر بودن به تنهایی، مخصوصاً در خانوادهای مردسالار_مانند بیشتر خانوادهها_ چالش ایجاد میکند، حالا انقلابی و بسیجی بودن را هم به آن اضافه کنید. اما این آخر کار نیست. او سالهای اول جنگ به خوزستان میرود و اسیر میشود و بعد از دو سال برمیگردد. قضیه از این قرار است: آیا جامعه، او را _با تمام ویژگیهایی که گفتیم_ میپذیرد؟ مجید قیصری ایدههای بکر و دستنخوردهای را مینویسد. حتی اگر فضای کلی اثرش با دیگران و یا دیگر آثار خودش مشترک باشد: جنگ و پسلرزههایش. قیصری با بررسی نگاه مردم به دختر جوانِ از اسارت برگشتهای همزمان دو موضوع زن و جنگ و نسبتشان با یکدیگر را تحلیل میکند. او هم دغدغه جنگ دارد و هم دغدغه حقوق زن. نویسنده کلیشهی مردِ قهرمان، زنِ ضعیف را میشکند و از زنی مینویسد که مرد تر از هر دو مرد خانهاش از اول انقلاب مبارزه کرد و از همان آغاز به عنوان امدادگر به جنگ رفت و اسیر شد. اما تلخی ماجرا اینجاست که جامعه همین زن را هرچند در ابتدای بازگشت به وطن قهرمان مینامد و تاجگل گردنش میاندازد اما بعدتر با دخالت در زندگی شخصیاش و با نفهمیدنش میآزارد و طرد میکند. همانگونه که قبل از اعزامش به جنوب، خانواده(نماینده جامعه مردسالار) کمکهایش به محرومان را درک نمیکرد و به خاطر زیاد از خانه بیرون ماندن به او گمان بد میبُرد. راوی برادر کوچک مرضیه است که از شواهد و قرائن برمیآید بین پانزده تا هفده سال داشته باشد. زبان راوی، لحن گستاخانه و روراستش و کلماتی که به کار میبرد با سن او تناسب دارد. همچنین شخصیتپردازی او نیز از رهگذر روایت انجام میشود. انتخاب برادر مرضیه به عنوان راوی به درستی سبب میشود ما مرضیه را از دید مردسالارانهای ببینیم و مدام شاهد انتقاد خانواده از او باشیم. شخصیتپردازیها خوب، دقیق و آشنا است. گفتوگوهای داستان هم کیفیت بالایی دارند و با گوینده بسیار تناسب دارند. فضاسازی به اندازه و کارآمد است و اوج زیبایی آن در توصیف باغ تِلو که موقعیت اصلی داستان است دیده میشود. روند داستان هم پیشبینیناپذیر و به همین دلیل واقعی است. اما این واقعی بودن از درام کار کم نکرده و ما هرقدر جلوتر میرویم شاهد درگیریهای احساسی و موقعیتهای داستانی بیشتری هستیم. تعداد صفحات کم کتاب، کوتاه بودن فصلها و راوی نوجوانش رمان باغ تلو را به اثری خوشخوان تبدیل کرده. قیصری در این کتاب هم مانند دیگر آثارش توضیح زیادی نمیدهد به طوری که من معتقدم غیر از این صد و پنجاه صفحه نوشتهشدهی کتاب صد و پنجاه صفحه دیگر هم هست که خود مخاطب باید کشف کند. در واقع اگر بدون دقت چنین داستانهایی را بخوانید احساس میکنید بعضی رفتارهای شخصیتها ناگهانی و بیمنطق است و علت بعضی رویدادها مشخص نیست. در حالیکه اگر به سرنخهای نویسنده(گفتگوها، شخصیتپردازیها و...)دقت شود به ظرافت کار پیمیبرید. پایانبندی اثر در رساندن معنای کلی رمان بسیار موفق است و همچنین وزن دراماتیک بالایی دارد و در ذهن ماندگار میشود. در پایان اگر ادبیات ضدجنگ_به معنای روشنفکریاش_ و ادبیات پایداری را دو سر یک طیف بدانیم مجید قیصری جایی در آن میانه ایستاده است. چرا که او آسیبهای جنگ را کتمان نمیکند_کاری که ادبیات پایداری انجام میدهد_ و از آن طرف سپاسگزار قهرمانان جنگ است_حال آنکه ادبیات ضد جنگ نیست_ برای او دفاع همان اندازه محبوب است که جنگ منفور.
(0/1000)
سید محمد بهروزنژاد
1403/4/16
2