یادداشت فهیمه

اولا خودم حجابم کامل نیست ولی دلیل نمیشه حدودشو انکار کنم کاملترین تعریف حجاب همونیکه تو قرآنه و شامل پوشیدگی تمام قسمتها بحز گردی صورت دست ها و پاها از مچ به پایین میشه البته در روایات ائمه توضیح بیشتری داده و گفته حفظ این حدود باید با لباسهایی باشه که خیلی تنگ و‌چسبنده و بدن نما هم نباشه. یادمه اون موقع نوجون بودم و سوال بود چرا حد و حدود رو معرفی کرده خب یه لباس میگفت انقد بحث نشه سرش اما معلمم توضیح داد این خودش احترام اسلام به پوشش فرهنگهای مختلفه و اسلام فقط میخاداشتباهات فرهنگشو اصلاح کنه

یادمه تو دوران دانشگاهم سر یه مناظره یکی بهم گفت تو که چادر نداری‌ چرا درمورد دین حرف میزنی و استاد معارف خودش گفت حجاب به معنای رعایت حدود پوشش هست نه تنها چادر. البته منم قبول دارم چادر اگه درست سر شه بهترین و راحتترین راحت پوشیدگی ولی تنها راه حجاب کامل نیست درمورد سیاهه پوشش باید گفت البته که رنگ مشکی از نظر روانشناسی نشانه بازدارندگی باعث میشه تو ناخوداگاه انسان  بادیدن رنگ مشکی یه حدی قرار داده شه ولی اسلام رنگی رو برای حجاب تعیین نکرده و فقط گفته از رنگهای جیغ که جلب توجه میکنه دوری شه

سپاس بابت یادداشت خوبتون

جانا سخن از زبان ما می‌گویی.. :) این تعصب و تحدید، احتمالا یکی از نتایجش همینه که برخی از خانم‌های چادری ر می‌بینیم با آرایش‌های غلیظ.. یا چادرهای سیاه پرزرق‌وبرقی که تولید می‌شه و شاید واقعا عدمش به ز وجود باشه! 
راستش من یه مدته به این فکر می‌کنم که چادررنگی بپوشم توی خیابون‌‌ها.. هم به این دلیل که وجه سیاسی چادر مشکی خیلی پررنگ‌تر از وجه دینی‌ش هست و هم به این دلیل که تنوع‌ به رسمیت شناخته بشه. اما هنوز به نتیجه‌ای نرسیدم به‌ویژه که بحث جلب توجه ذهنم ر خیلی درگیر کرده..

شاید اون دوست مذهبیتون که به نوعی تفکری جبری در مورد اینکه «حجاب وقتی حجاب است که چادرساده باشد و روسری تیره»،زمانی که بفهمد قدمت چادر ساده به زمان پهلوی میرسه و در اصل راه و سیاستی نرم بود جهت کم کردن حجاب بانوان محجبه، اصرارش بر اینکه  چادر ساده  نشان حجاب کامل بودنه  از بین بره.

به اسم الله .
همین چندی پیش این روحانی - جامعه شناس دلسوز ایران، مغضوب علیهم راست و چپ و پایین و  حتی بالای بالا !!!! آن طور در داستان حجاب مورد هتاکی و نهی و نهیب قرار گرفت که کر شد گوش فلک از نعره وا اسلاما و واعصفا....این کتاب درست نقطه آغاز بحث بود،بعد از این او در حقیقت و مجازی  به هنگام و واقع بینانه جلو آمد و به غایت جست و جو گر و ژرف در همه ابعاد مساله  .اما نپسندید ، نخواستند و چشم بستند تا نبینند . غافال از اینکه امروز اگر مساله را حل نکنید دیر یا زود پروژه میشوید .
آخرش چه ؟ شد آنچهشد

.... او سکوت کردانیده شد و دیری نگذشت که شما ماندید و پروژه  مرحومه امینی .
بفرمایید حل کنید.
پس نوشت ۱ :
نمیدانم چرا هرکس بیشتر واقعیت را انکار کند در این صیصطم! محبوب تر میشود و سریعتر رشد میکند . این هم شاید مساله ای ست !!!!
پس نوشت ۲:
کتاب مسافر سنت در هزاره سوم از حجه الاسلام زائری خواندنی  و یادداشت رضا  امیرخانی در  همین اپ بهخوان خواندنی تر است .تورقی بفرمایید . زیاد وقتتان را نمیگیرد.