یادداشت

روشنا

روشنا

1403/5/9

برادرزاده ی رامو
        برادرزاده رامو شرح گفت و گویی احتمالاً خیالی بین دیدرو و ژان فرانسیسکو رامو، برادرزاده ژان فیلیپ رامو، نوازنده معروفه.

 مفسران بحث‌های بسیاری بر این هجویه دارن. از جمله این که خواننده قراره طرف کدوم شخصیت باشه؟ اگر قراره طرف دیدرو رو بگیره، پس چرا بخش زیادی از کتاب به صحبت‌های رامو اختصاص داده شده؟ آیا دیدرو فقط در نقش مشوق برای صحبت‌های رامو است؟ اما این صحبت‌ها که با عقاید خود دیدرو در تضاده...

یکی از برداشت‌ها اینه که در واقع هردوی شخصیت‌ها، وجوهی از خود دیدرو و به نوعی وجوه مختلف همه ما هستند که با هم به بحث بر سر انسان می‌پردازند؛ یک بخش پای‌بند به اخلاقیات و بخش دیگر بی‌مسئولیت و لذت‌طلب.

هگل بعدها در مورد این کتاب گفت: برادرزاده رامو ارائه دهنده تصویری از بحث‌های درونی دوران روشنگری است: بعد از نشان دادن محدودیت‌های ارزش‌های قدیمی، ممکن است فضایی برای هیچ ارزشی باقی نماند. همون طور که رامو ارزش‌ها رو نفی می‌کرد و فقط به پول و لذات جسمانی اهمیت میداد.

در قسمت‌های پایانی در مورد هنر هم صحبت‌هایی شد که من سر در نیاوردم و برای همین درموردش صحبتی نمی‌کنم.
پ.ن: با این که خیلی دوسش داشتم ولی آخرا واقعاً به سختی پیش می‌رفت. 😩
      
210

25

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.