یادداشت فاطیما
دیروز
دومین کتاب بعد از لذتی که حرفش بود رو از از هوشمندزاده خوندم. گفته بودم چون عکاسی رو دوست دارم و خوندن از روایت عکسها همیشه برام جالبه. این هم همینه. فارغ از اسم جالبی که اولش توجهم رو جلب کرد و دوست داشتم بدونم روایتهای یک مجموعه که اسمش هست «جمعه را گذاشتم برای خودکشی» چیه. خب ارتباطی به اسمش نداره. چندتا تکنگاری در مورد عکسها و کارهای حرفهای یک عکاسه. اتفاقات جالب و پشت پردهی عکسهای خوب چی میگذره. یک تکنگاریهایی رو بیشتر و بعضی رو کمتر دوست داشتم اما در مجموع این کتابش رو از قبلی بیشتر دوست داشتم. باز هم با دیدِ نوشتههای یک عکاس بخونین بدتون نمیاد و حتی شاید خیلی دوستش بدارید. یک چیز بامزه. داشتم توی طاقچه میخوندمش و صفحههای آخر بودم، برق رفته بود و گوشیم یک درصد شارژ داشت. تندتند میخوندم تا خاموش نشده و اصلا حواسم نبود چایی داغِ داغه، هورتش کشیدم و زبونم رو بدجوری سوزوند :) یک سوختن زبون در آخر این کتاب خاطرم میمونه:دی.
(0/1000)
فاطیما
دیروز
1