یادداشت نجمه حسنیه
18 ساعت پیش
سلول شماره ۱۷ را همان روزهای اول نمایشگاه خریدم و دو روزه خواندم. کتاب خوشخوان، روان و جذاب نوشته شده بود. داستان درباره دختری به نام سدنا است که سالها پیش توسط نیروهای شیطانی به همراه ۳ نوزاد دیگر، از زمین دزدیده شده است و به فضا آمده است. سدنا که حالا در سن نوجوانی است، به دنبال پیدا کردن پاسخ سوالهایش، به زمین علاقهمند شده و میخواهد هرطور شده به زمین برگردد. اما در این مسیر دچار مشکلاتی میشود و با حوادث متنوعی دست و پنجه نرم میکند. اولین نکته قابل توجه، که کتاب را برای مخاطب نوجوان جذاب میکند، شخصیتپردازی درجه یک شخصیت اصلی، یعنی سدنا است. او لحن نوجوانانهای دارد، مدل یک نوجوان فکر میکند، احساساتش مشابه یک نوجوان است و درست مثل یک نوجوان سردرگم است. داشتن سوال، و تلاش برای پیدا کردن جواب، شخصیت سدنا را بیشتر شبیه یک نوجوان کرده است. سدنا مثل همه نوجوانها دنبال ساختن هویت خودش است و برای همین میخواهد به زمین یعنی زادگاهش برگردد. این شخصیتپردازی خوب، نشان از شناخت دقیق و کامل نویسنده از نوجوان امروزی دارد. اگرچه حوادث داستان میتوانست بیشتر از اینها باشد، اما حادثههای مطرح شده در کتاب، به خوبی پرداخته شدهاند و درون مایه اصلی داستان یعنی نقش منجی به خوبی در خلال این حوادث نشان داده شده است. اینجاست که نقطه درخشان کتاب خودش را نشان میدهد؛ تبیین مفهوم منجی برای مخاطب نوجوان امروزی با یک سوژه به روز و در یک ژانر پرطرفدار. این رویکرد نو به مفهوم منجی و پرداخت غیرمستقیم به آن، در بازار کتابهای مذهبی کمنظیر است. من معتقدم، در کنار برخی اشکالات جزئی، نتیجه کار، یک اثر خوب و تکنیکی شده است که با خیال راحت میتوان آن را به نوجوان ۱۲ تا ۱۶ ساله پیشنهاد کرد.
(0/1000)
فاطمه سادات موسوی
17 ساعت پیش
1