یادداشت صبا

صبا

صبا

1403/7/19

هر دو در نهایت می میرند
        پایان این کتاب برای من یادآور خاطره‌ تلخ، از دست دادن همبازی دوران کودکی‌ام است. 
رضا دوازده سال بیشتر نداشت که کرونا او را از ما گرفت.
و من الان متیو و روفوس را از دست دادم... ! 
من از زمانی که قاصد مرگ با متیو و روفوس تماس گرفت، تا لحظه مرگ متیو،
و از لحظه مرگ متیو تا لحظه مرگ روفوس، آنجا بودم. 
وقتی می‌خندیدند، لبخند می‌زدم؛ می‌ترسیدند و مضطرب می‌شدند، مضطرب می‌شدم؛ و گریه می‌کردند، گریه می‌کردم. 
من کنارشان بودم وقتی که مرگ به سراغشان آمد.
خوشحالم از اینکه متیو و روفوس با هم دوست شدند؛ غمگینم که هر دو در نهایت مردند و این دوستی بیشتر ادامه پیدا نکرد. 

      
50

8

(0/1000)

نظرات

واقعا متاسفم دوست عزیز
1

1

صبا

صبا

1403/7/30

ممنون عزیزم♡ 

0