یادداشت هومن
8 ساعت پیش

شلایرماخر بعنوان یک کشیش پروتستانی در قرن هجدهم در جمعی دوستانه با حضور شعرا، هنرمندان و متفکرین عمدتا آلمانی که حلقه رمانتیکها رو شکل داده بودند با نگارش این کتاب قصد این را داشت تا با افکار ضد دینی و مادی گرایی دوستانش مخالفت کرده و آنها را که با پرداختن بیش از حد به علم و هنر و احساس دیگر جایی برای دین نگذاشته بودند متوجه الاهیات کند. در سخن اول، شلایرماخر به دفاع از دین پرداخته و میگوید: چطور در مواردی مثل علم و هنر و حتی کم اهمیت تر مایل اید که آموزش ببینید و مشاهده و تحلیل کنید و بعنوان امری مسجل و انکارناپذیر به آن مقولات بنگرید اما در امور دینی هر چیزی که از جانب هنرورانش ارائه میشود را مشکوک قلمداد میکنید؟! در سخن دوم نویسنده میگوید: ذات دین نه اندیشیدن است نه عمل کردن، بلکه شهود و احساس است در ادامه نویسنده به نقش دین در پرورش انسان اشاره میکند: آدمی با ظرفیت دینی زاده میشود و اگر مسدود و گسسته نشود آنگاه دین باید دقیقا در هر فرد مطابق شیوه خاص خود او پرورش پیدا کند. نویسنده به اختلافات و انشقاق بین ادیان و حتی در داخل هر دین میپردازد و هشدار میدهد که صورت زشتی که این اتفاق به دین داده است نبایستی درباره برداشت اصلی از ذات و الوهیت دین تاثیر بگذارد شلایرماخر از دین بعنوان یک حس و تجربه منحصر بفرد نام میبرد و از رمانتیکهای آلمان میخواهد به دین بعنوان مقوله حسی و ذاتی نگاه کنند نه بعنوان امری اکتسابی و تحلیلی در مجموع، دیدگاههای شلایرماخر در باب دین تأثیرگذار و بحثبرانگیز بوده است. او با وجود نقدهایی که به او وارد است، توانسته است دین را به عنوان یک پدیده انسانی و تجربی در زندگی مدرن مطرح کند و تأثیر عمیقی بر الهیات و فلسفه دین بگذارد
(0/1000)
نظرات
6 ساعت پیش
درود و سپاس از این فرسته. نظریاتی از این دست که بر اساس تفکرات اسکولاستیکی است و در قرن ۱۷ و توسط اسپینوزا و بیکن به چالش کشیده شدند، امروزه چندان مورد تائید نیستند. سپاس دوباره
1
0
هومن
6 ساعت پیش
1