یادداشت ن.سادات.ن

                به نام خدا
آرزوی نبات کوچولو، داستان دختر بچه ایست که در جسجتوی آرزوی حقیقی خود به آرزوهای کوچک و بزرگ مختلفی فکر میکند ولی هیچ کدام از آنها را انتخاب اصلی خود نمیبیند. 
تا اینکه در جریان مریضی اش متوجه می شود مادرش به همه ی آرزوهای کوچک در نقش مادری رسیده است و در عین حال، هم خدا انتخابش را دوست دارد هم به دیگران کمک میکند، هم به علایقش می پردازد.

این داستان کودکانه ی پرمحتوا، به دختران از همان کودکی می آموزد که انتخاب نقش مادری در رأس همه ی نقش های زنانه، هویت اصلی آنان است و در عین حال یک مادر میتواند در خیلی از عرصه های دیگر فعالیت کند.
گزیده ی کتاب‌؛
نبات کوچولو با خودش گفت: «حالا که می دانم آرزوی مهم من چی هست، باید مواظب آن باشم. نباید آرزوهای کوچک این آرزوی بزرگ را از من بگیرند.»
        
(0/1000)

نظرات

کاشکی مشابه این کتاب برای پسرها هم بود! به امید این‌که نقش مهم و فراموش‌شده‌ی پدری را هم به یاد آوریم! ؛)
1
کاشکی... کاشکی...
اگه پیدا کردین به منم معرفی کنید 
به روی چشم، ایشالا.
فهیمه

1401/10/24

بعد تکلیف دخترهایی که به هر دلیلی نمی‌تونن مادر بشن چیه؟ بی‌هویت هستن؟
1
سلام دوست عزیز
بحث سر اولویت بندی نقش هاست. طبیعتا در این موارد انسان اولویت های دیگه ای پیدا میکنه. 
به نظرم خانم فاطمه ی معصومه (ع) خواهر امام رضا(ع) الگوی خوبی برای این افراد باشن.