یادداشت قدسیه پائینی
1403/9/15
یکی از مشهورترین رمان های کلاسیک انگیسی. اسمش را شنیده اید؟ ماجرای آقای دارسی و دوشیزه بنت که دو قرن در تاریخ ادبیات جهان ماندگار است. مرد جوان ثروتمندی به همراه دوستش خانه ای می خرد و بلافاصله مسابقه مادران و دختران جوان برای جلب توجه و ازدواج با آنان شروع می شود. در این میان الیزابت بنت شخصیتی متفاوت دارد. از این فضا بیزار است و دوست دارد کسی را پیدا کند که به شخصیت او توجه کند و از سر اقبال یا بداقبالی با آقای دارسی مواجه می شود که صفت بارزش غرور بیش از اندازه اش است. رمان غرور و تعصب، در این دوران یک داستان عاشقانه جذاب با فراز و فرودهای هیجان انگیز آن است. اما ماجرا برای جین آستین نویسنده کتاب هم همین طور بود؟ انگلستان در قرن 18، حق ارثی برای دختران قائل نبود. برای همین اگر الیزابت و چهار خواهرش موفق به ازدواج با مردی ثروتمند نمی شدند، زندگی اجتماعی شان به پایان می رسید و هیچ چاره ای جز معلم سرخانه شدن نداشتند. برای همین است که حرافی های و هیجانات خانم بنت در نگاه اول مضحک و ازار دهنده به نظر می رسد اما در حقیقت او مادری است که به شدت نگران آِینده دختران جوانش است. چه کاری از دستش بر می آید؟ در جامعه ای که تمام امکانات و پول و قدرت و اختیار در اختیار مردان اشراف است، زنان چاره ای ندارند به جز این که به هر قیمتی خودشان را به این سیستم متصل کنند تا زنده بمانند. و این حقیقت تلخی است که در پس پرده یکی از مشهورترین رمان های کلاسیک عاشقانه وجود دارد. نقطه قوت کتاب غرور و تعصب شخصیت پردازی قدرتمند این کتاب است. شخصیت اصلی، الیزابت بنت، زنی مستقل، باهوش و شوخطبع است که نمایانگر زنی پیشرو در جامعهی مردسالار قرن 19 میلادی است. در مقابل، آقای دارسی، در ابتدا فردی متکبر و سرد به نظر میرسد، اما در طول داستان، لایههای شخصیتی او آشکار میشود و نشان میدهد که قضاوتهای اولیه چقدر میتوانند گمراهکننده باشند. البته سرعت تغییر شخصیتها، بهویژه در مورد آقای دارسی، یکی از موضوعاتی است که برخی منتقدان به آن پرداختهاند. در غرور و تعصب، آقای دارسی از فردی متکبر و سرد به شخصی متواضع، مهربان و فداکار تبدیل میشود، اما این تحول برای برخی خوانندگان و منتقدان بهظاهر سریع و ناگهانی به نظر میرسد. اگرچه تحول دارسی در نگاه اول ناگهانی به نظر میرسد، جین آستن در طول داستان نشانهها و زمینههایی برای این تغییر نشان داده می شود. مثلا وقتی که الیزابت دارسی را به غرور، بیاحترامی و رفتارهای خودخواهانه متهم میکند، او نه تنها به دفاع از خود نمیپردازد، بلکه به مرور این انتقادات را میپذیرد و در رفتارهایش تجدیدنظر میکند. پس از آن نامه ای به الیزابت می نویسد که این نامه نشان میدهد، دارسی از همان ابتدا انسانی اخلاقمدار و مسئولیتپذیر بوده است، اما غرور اجتماعی او مانع از نشان دادن این ویژگیها در تعاملات اجتماعی شده بود. هم چنین تغییرات تدریجی در رفتار دارسی در املاک خود در پمبرلی و نحوهی برخوردش با خانوادهی الیزابت، بهویژه با خواهر کوچکتر او، نشاندهندهی تلاش او برای تغییر است. تحول شخصیتی دارسی را میتوان در کنار تحول الیزابت مقایسه کرد. الیزابت نیز در طول داستان یاد میگیرد که به قضاوتهای شتابزده خود اعتماد نکند و رفتار دارسی را به شکلی عمیقتر و عادلانهتر تحلیل کند. هر دو شخصیت در روند داستان به شناخت عمیقتری از خود و دیگری میرسند. در کنار موضوع شخصیت پردازی، غرور و تعصب اثری است که توانسته با شخصیتهای ماندگار، نقد اجتماعی، و سبک ظریف نویسندگی، جایگاهی ویژه در ادبیات جهان به دست آورد. این کتاب، فراتر از یک داستان عاشقانه، یک مطالعهی دقیق بر روی طبیعت انسانی و روابط اجتماعی است که همچنان با خوانندگان امروزی ارتباط برقرار میکند. اما با این حال نکات دیگری در این داستان وجود دارد که از پس پرده هیاهوی رمانتیک رمان خودش را نشان می دهد. رمان غرور و تعصب به طور عمده بر زندگی، دغدغهها و روابط طبقات متوسط و بالا در جامعهی انگلستان قرن نوزدهم تمرکز دارد. در این اثر، نویسنده تصویری از تعاملات اجتماعی، قراردادهای ازدواج، و ارزشهای طبقاتی ارائه میدهد که عمدتاً مربوط به طبقهی زمیندار و اشراف کوچک است. جین آستن در رمانهای خود، از جمله غرور و تعصب، کمتر به زندگی و مشکلات طبقات پایین جامعه میپردازد. طبقات کارگر، کشاورزان، و خدمتکاران در داستان بیشتر در حاشیه قرار دارند و نقش برجستهای در روایت ندارند. شخصیتهایی مانند خدمتکاران خانههای اشرافی یا کارگران، اگرچه به طور ضمنی حضور دارند، اما حضور آنها تنها در پسزمینهی داستان احساس میشود و هیچ نقشی در پیشبرد داستان ایفا نمیکنند. رمان به بررسی موضوعاتی میپردازد که برای طبقات متوسط و بالا اهمیت بیشتری دارد، مانند: ارث و مالکیت: مسائلی نظیر عدم امکان ارثبری دختران خانوادهی بنت و تأثیر آن بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنها از دغدغههای اصلی داستان است. ازدواج به عنوان ابزار تأمین مالی: برای زنانی که فاقد پشتوانهی مالی هستند، ازدواج یک راهکار اساسی برای حفظ جایگاه اجتماعی محسوب میشود. آستن نه تنها به دغدغههای طبقات بالا میپردازد، بلکه با ظرافت، از رفتارها و نگرشهای آنها نیز انتقاد میکند. شخصیتهایی مانند خانم د بورگ و آقای کالینز، نمونههایی از افرادی هستند که برتری طبقاتی را به ابزاری برای کنترل دیگران تبدیل کردهاند. رمان غرور و تعصب، اگرچه بر طبقهی متوسط و بالا تمرکز دارد، اما تصویری دقیق و چندلایه از ارزشها، چالشها، و روابط انسانی در آن طبقات ارائه میدهد. گرچه عدم پرداختن به طبقات پایینتر ممکن است به عنوان نقطهضعف در نظر گرفته شود، اما تأثیرگذاری و اهمیت این رمان در نقد اجتماعی و شخصیتپردازی همچنان بیبدیل است. توجه به محدودیتهای اجتماعی زنان در این طبقات، به ویژه در ارتباط با ازدواج، نقش مهمی در برجسته شدن این اثر در ادبیات جهان دارد.
(0/1000)
نظرات
1403/9/16
چقدر قشنگ توضیح دادین واقعاً کتاب زیبایی بود در بین رمان آدم با تاریخ آشنا میشه
1
نیکو خوش خلقی
1403/9/15
2