یادداشت لیلیـِت؛

        این نویسنده واقعا از غافلگیر کردن ما اونم آخر کتاب خوشش میاد..
روند کتاب نسبت به جلد اول کند بود و یه جاهایی آدم حوصله‌ش سر میرفت ولی وقتی به جاهای هیجانی‌ش میرسی همش میخوای ادامه بدی..
توی این جلد اتفاق های سوپرایز کننده ی زیادی افتاد
انتظار چند تاشون رو از قبل داشتم و حدس زده بودم، ولی اصلا نمیتونم چیزی که آخر کتاب اتفاق افتاد رو هضم کنم(آخه چرااا)
در کل این جلد رو هم مثل جلد قبلی دوست داشتم و بریم برای جلد بعدییی✨️

⚠️هشداررر
<از اینجا به بعد میخوام تا حدودی اسپویل کنم>
.
.
.
.
خیلی خب
آخر کتاب زیدن ونین میشه(نههههههه) 
جک بارلو هم نمرده، ونین شده(ای بابا)
زیدن سیگنت دوم داره: ذهن خوانی.
دم پری ها نژاد اژدها نیستن، بچه اژدها ان؛
توی کتاب اول وایولت فکر میکرد آندارنا یه اژدهای سیاهه، ولی آخرای کتاب فهمید که نیست؛
اینطور بگم که وایولت فهمید ما ۶ نوع اژدها نداریم(آبی-سبز-نارنجی-قرمز-قهوه‌ای-سیاه)، بلکه ۷ نوع اژدها داریم و آندارنا نوع هفتمه..
اینم بگم که وایولت از طریق دفترچه های دوتا از شش نخستین فهمید که چجوری سپر ها فعال میشن..
بقیه‌ش رو دیگه نمیگم همینش هم زیادی بود😔😂

پی‌نوشت: یه جا خوندم که انگار نویسنده گفته سیگنت دوم وایولت که آندارنا بهش داده توی جلد دوم اومده.. من هرچی فکر کردم نفهمیدم چی میتونه باشه شما اگه حدسی دارین بگین😀

مرسی که خوندید🎀