یادداشت مهدی لطفآبادی
1401/12/15
3.9
111
وقتی غرور و تعصب رو دستم گرفتم اولین چیزی که یکی از دوستام بهم گفت این بود که کتاب دخترونه میخوای بخونی؟ پیرنگ داستان شاید خیلی نزدیک به داستانهای عامیانهی عاشقانه (کتاب فارسی) باشه اما تفاوت این پیرنگ در نوع شخصیتپردازیها و نمایش وضع اجتماعی دوران خودش هست. اولین حلقهی شخصیتها، شحصیتهاییست که داخل خانوادهی بنت وجود داره. پدر یک شخصیت بذلهگو و بیخیال و مادر یک شخصیت امّی و بیسواد و کمشعور که آرزویی جز شوهر دادن دخترانش نداره. امّا شخصیتهای دخترهای خانواده جذابتر و متفاوت تر هست. جین یک دختر خوشبین و مثبتنگر و با فهم، الیزابت یک دختر شوخ و سرزنده و متفکر، لیدیا یک دختر سربههوا و هوسران و کمشعور، کیتی یک دختر تأثیرپذیر (که با توجه به سنی که تو کتاب داره کم و بیش قابل توجیهه) و در آخر ماری دختری که به قول زوربای یونانی موش کاغذخواره و فقط به مطالعه بیهدف مشغوله و از خواهران خودش هم بهرهی کمتری از زیبایی برده. دو شخصیت مهم دیگه دارسی و بینگلی هم دارای شخصیتهای متضاد هستند. بینگلی دارای شخصیت خوشمشرب و فارغ از غرور کاذب و دارسی دارای شخصیت مغرور و دورتر از اجتماع که میشه گفت تنها شخصیتی هست که در کتاب از نظر شخصیتی دچار تغییر میشه. شخصیتهای فرعی دیگهای هم هستند مثل آقای کالینز که بعد از مرگ آقای بنت وارث خانهی بنتها میشه و به طرز معنیداری دارای عقل و شعور کمی هست و آدمی چاپلوسه. البته از نظر شخصیتپردازی انتقادهایی هم وارده. مثلاً میزانی که راوی سعی داره الیزابت رو شوخ جلوه بده الیزابت در زبان اونطور نیست. و یا شخصیت دارسی پیش از خواستگاری از الیزابت به صورت یکدست مغرور هست و جین در تمام کتاب شخصیت سادهلوح داره که راوی در ثابت کردن این شخصیتها از کردار و گفتار خود شخصیتها پیشی میگیره. شخصیتهایی مثل ماری هم از شخصیتی تک بعدی و یکنواخت داره . پیرنگ اصلی درباره عدم پیشداوری و عشق تدریجی الیزابت و دارسی هست اما نویسنده در هیچجا خواننده رو برای ابراز عشق دارسی به الیزابت، یا الیزابت به دارسی و یا حتی جین و بینگلی به هم آمده نمیکنه. در حقیقت ابراز عشق اونها به هم خیلی ناگهانی تو داستان سرباز میکنه. داستانهای فرعی کوچکتری که داخل کتاب وجود داره هم به خوبی وضع اجتماعی اون موقع انگلستان رو نشون میده. اشرافیگرایی خانواده لوکاس و خانم بنت شخصیتهای خرد دیگه و نگاه دارسی در نیمهی نخست کتاب و نگاه لیدی کاترین به الیزابت و خانوادهی او نشان دهندهی وضع اون موقع جامعه آستن هست. به ارث رسیدن خانهی پدری الیزابت به پسرعموی او، آقای کالینز، برای اینکه خانواده بنت صاحب پسری نشده یکی از دیدهای زنانه و شاید انتقادی جین آستن به جامعهی خودش هست. زبان کتاب با نگاه به نسخهی انگلیسی زبان فاخر و شاعرانهایه. سبک کتاب چیزی بین رمانتیک و رئالیسته. هر چند مثل رمانتیکها دارای اتفاقات و تصادفاته برای پیش بردن داستان هست اما تصادفات در کمترین شدت ممکن رخ میدن. توصیفات مکانها و شخصیتها به حدی کم هست که تنها تصویر ذهنی خواننده توش عینیت پیدا میکنه. به هر حال این کتاب یکی از کتابهای خوب و زیبای کلاسیک هست و داستان (حداقل در ترجمه) به روانی پیش میره که باعث میشه خواننده به سرعت و راحتی با الیزابت و داستانهای او احساس نزدیکی پیدا کنه.
4
(0/1000)
1402/5/25
0