یادداشت ‌ سید امیرحسین هاشمی

آواره خوان
        دفتر شعرِ شاعرِ جوان؛
تحصیل نعمت غیرمترقبه و اکتشاف شاعرانه


0- این کتاب رو از نمایشگاه کتاب 403 خریدم. با آقای داداش داشتم می‌‌چرخیدم که گوشه‌ای روی پله‌ها چمبره زدیم؛ تقریبا رُس‌کشیده شده بودیم. در تیررسِ چشم‌هامون غرفۀ نشرِ کوچکِ «نزدیک‌تر» بود؛ نشری است که تخصصی شعر کار می‌کند. خریدهامون رو کرده بودیم و داشتیم لای کتاب‌ها بُر می‌خوردیم که گفتم: «خیلی وقته شعر نمی‌خونم، بریم یه دفتر شعری، چیزی پیدا کنیم». بلند شدیم و رفتیم و میان سه/چهارتا انتخاب، به این دفتر شعر رسیدیم. خیلی برنامه‌ریزی نشده بود و تقریبا تصادفی به این دفتر شعر رسیدم.
خب، ببینیم چه بود. آیا این دفترِ شعر، «تحصیلِ نعمتِ غیرمترقبه» شد؟

1- آیا قالبِ شعر کهن و کلاسیک، بر ذهنِ شاعر نیز قالب می‌زند؟ چه بخواهیم چه نخواهیم، فرم و قالبِ شعری، بی‌طرف نیست و به برداشت‌ها و لحظاتِ شاعرانۀ شعرِ ما قالب می‌زند؛ چه بخواهیم خلاقانه با قافیه/ردیف بازی کنیم و کنایه به شعرِ کلاسیک بزنیم. برای نمونه شاعری در غزلِ [یک] از این دفتر گفته است:
[آغاز شعر]
ای زیباتر از پری! به خدا می‌سپارمت
در عین کافری به خدا می‌سپارمت
...
از سردی‌ات بهار دلم حصر در دی است
همبندِ آذری! به خدا می‌سپارمت
...
حالم «ردیف» نیست، چه می‌خواهی از غزل؟
ای رودِ رفتنی! به خدا «دوست دارمت»
[پایان شعر]
می‌بینیم که شاعر می‌خواهد با شکاندنِ قاعدۀ تکرار ردیف در شعر (که البته آنچنان بداعتِ یگانه‌ای نیست این بازی با ردیف شعر)، استفاده‌ای شاعرانه کند و در انتقال حسِ شعری طرحی نو دراندازند. در این شعر به نظرِ من این مهم، به خوبی سامان یافته است، اما باز شاعر بندِ قالب است و این بداعت هرچه باشد حدی دارد (نمی‌گم بده یا خوبه، می‌گم به هرجهت قالب محدود می‌کنه این نحو از خلاقیت رو).
در غزلِ [چهار] از این دفتر شعر، شاعر با قافیۀ شعری بازی می‌کند و داریم:
[آغاز شعر]
نمی‌آید به گوشم نعرۀ مستانه‌ای دیگر
نمانده در گذار خانه‌ها میخانه‌ای دگر
دلیل دوستی‌ گاهی تصادف‌های خونین است
چنان برخورد پیمانه با پیمانه‌ای دیگر
...
برای ثبتِ شوقِ من غزل شیواترین راه است
که غیر از «قافیه» در آن ندیدم «مانعی» دیگر
[پایان شعر]
این «قالب‌زدنِ قالب شعری بر لحظاتِ شاعرانه» را خودِ شاعر نیز در این غزل مورد تصریح قرار داده است. خلاصه به نظرم این تلاش بازی با قواعد شعر کلاسیک فارسی که در تعدادی از غزل‌های این دفتر شعر داریم، اجرای خوبی داشته است.
بذارید از این «لحظاتِ شاعرانه» بگویم.

2- چرا به «شعرِ سروده‌شده» باید بگوییم «ثبتِ لحظات شاعرانه»؟ چون می‌توان «شعر ساخت» و احتمالا بتوان نشان داد شعر ساخته شده فاقد «آن‌»ها و لحظاتِ شاعرانه است. شاعر یا تصویری را به شهودِ درک می‌کند و به بیان شعر می‌آورد، یا رخدادی (شکستی، شیدایی‌ای چیزی) را به بیان در آورد یا مواردی از این دست. اما متشاعر و اهلِ ساخت‌وساز، به تقلید و بازیِ زبانی (قطعا نه به معنای ویتگنشتاین کلمه :)))) ) سعی می‌کند چیزکی شعرگونه را قالب مردم کند.
خلاصه، در این دفتر شعر، مشخصا چند غزل، بیشتر چند بیت و عبارتِ شاعرانه بسیار خوب داشتیم. برای نمونه در بیتی از غزلِ [دو] داشتیم:
[آغاز شعر]
حجاب کن که نبینند ناظمان عروض
که گیسوی تو چون شعر من پریشان است
[پایان شعر]
یا برای نمونه این بازی با «ارکان تشبیه» در این بیت از غزل [یازده] تقریبا خوب اجرا شده است:
[آغاز شعر]
تو آن مشبهی که مثلِ وجه تو ندیده کس
اگرچه عالمی عبث در آورد ادات را
[پایان شعر]

3- در این دفتر چند شعر آیینی و حتی سیاسی بود که به نظرم هر دو فقره خوب اجرا شده بودند. یکی از اشعار هم که در بارۀ سکوت بود، به نظرم یکی از بهترین تک بیت‌های شعر اجتماعی‌ای بود که خوانده ام (البته واقعا نمی‌دونم هدفِ شاعر این برداشتی بوده است که من از بیت داشته ام یا خیر)، اما به هر حال در غزلِ [سیزده] و مشخصا بیتِ آخر این غزل داریم:
[آغاز شعر]
منم خرابِ رفاقت، منم رفیقِ سکوت
که پاره مانده گلوم به لطفِ تیغِ سکوت
...
کسی که قیمت  دارد نمی‌زند جارش
که کُنجِ گَنجِ خرابه کند عتیقه سکوت
به پاسِ آن همه «فریاد زندگانیِ من»
چه یادبودِ غریبی است «یک دقیقه سکوت»
#
سوالِ طفل، شب عید: عیدی من چیست؟
جوابِ مردِ گرفتارِ در مضیقه   _______ 
[پایان شعر]
به نظرم این بازی با ردیفِ سکوت و این بیتِ آخر یک دفتر شعر را به تنهایی می‌تواند نجات بدهد چه برسد به این دفتر که جز این تک بیتِ عالی نیز دیگر لحظات را هم شاعرانه طی می‌کرد.

4- در بخشِ «غیر از غرل» که پایانِ این دفتر شعر بود، یک شعرِ بلندِ حدودا 35 بیتی داشتیم در دیس و کنایه به شعرِ معاصر. به نظرم بسیار طنز و زبان برنده و جذابی داشت.


5- تجربۀ شعری خوبی بود. مگر شعر چیزی است جز این؟ این دفترِ شعر، «تحصیلِ نعمتِ غیرمترقبه» شد.
      
187

20

(0/1000)

نظرات

جالب بود به نظرم شکستن قاعده ها 
1

1

بله بله.
خوب هم اجرا شده بود این "شکستن قاعده‌ها" در این دفتر شعر و از اثر بیرون نمی‌زد.

لطف کردید که خواندید🙏 

0

مرضیه‌بانو

مرضیه‌بانو

6 روز پیش

یادداشت نوشتن راجع به کتاب شعر سخته ولی شما بسیار خوب از پس این مهم برآمدید.🙂 درود 👏
1

2

نظر لطف شماست. خوشحالم کردید.

لطف کردید که خواندید🙏 

1