یادداشت زینب

زینب

1403/8/6

عوضی
این داستان
        این داستان طعم بلاتکلیفی و سردرگمی داره!
وقتی ندونی واقعا کی هستی، باید کجا باشی و چه کسی خودِ واقعیِ تو رو می‌شناسه، تکلیفت چیه؟! 
اگه هیچ‌کس تو رو با اسمِ خودت نشناسه و صدا نکنه، کم‌کم اسمت هم فراموش می‌کنی. 

این کتاب داستانِ مردیه که چهره‌اش برای دیگران خیلی آشناست، انقدر آشنا که همیشه با آدم‌های دیگه اشتباه می‌گیرنش.

انقدر این موضوع براش تکرار شده، که خودش هم یادش نیست واقعا کی بوده و هویتش چیه، انگار دیگه خیلی هم تمایل نداره انکار کنه که اشتباه گرفتنش و حتی بدش هم نمیاد جای اون آدم‌هایی که شبیهش هستن زندگی کنه.

فقط یک نفر هست که راوی رو می‌شناسه، یک خانم مسن که راوی فکر می‌کنه عمه‌اشه ولی حتی مطمئن نیست عمه‌اش باشه، شاید دخترعمه‌اش باشه، شاید عمه‌ی پدرش باشه، یا حتی شاید مادرش باشه.!

این زن تنها کسیه که راوی رو می‌شناسه؛ خودِ واقعیش رو.
فکر کن تنها کسی که تو رو می‌شناسه هم فراموشت کنه، خیلی وحشتناکه! انگار دیگه کاملا گم می‌شی! 

از این نویسنده قبلا «منگی» رو خونده بودم که خیلی دوستش داشتم. اگه هیچ‌کدوم رو نخوندین به نظرم منگی خیلی جذاب‌تر از این کتاب بود و باعث شده بود توقعِ بیشتری از این کتاب داشته باشم.
      
392

20

(0/1000)

نظرات

mahsa bgbn

1403/8/6

جالب شد.
1

1

زینب

1403/8/7

اره،  البته کلا کتاب‌هایی که موضوعشون هویته برای من جالبن. 

0

👌👌
1

1

زینب

1403/8/7

ممنونم🌻 

1

ترجمه های  استاد همه به درستی انجام شده،بله منگی جذابیت بیشتری داره،هر چند عوضی هم قابل تامل هست
1

1

زینب

1403/8/7

بله درسته☘️ 

0