یادداشت
1401/11/22
3.9
78
این کتاب زیبا و جالب را در نوجوانی خواندم و لذت بردم و بر روان صمد بهرنگی درود فرستادم. ضرب المثلی در زبان فارسی داریم با این مضمون: «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو!...» که من ابدا آن را قبول ندارم. برعکس من این نمونه را می پذیرم که: «خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو!...» گاهی اوقات اگر به تصمیم درست و سخن منطقی و راهمان ایمان و اعتقاد کامل داریم؛ باید سخن افرادی را که ما را دلسرد می کنند و از راه باز می دارند، نشنیده بگیریم و برای رسیدن به هدف درست، تمام تلاشمان را به کار بگیریم. ماهی سیاه کوچولو؛ همان کسی است که به گفته های دلسرد کنندۀ دیگران گوش نمی دهد و تلاش می کند تا به هدفش دست یابد و در این راه البته با مشکلات و دردسرهای زیادی روبرو می شود. ناگفته پیداست، اگر کسی بخواهد قدم در راهی که بدان ایمان دارد بگذارد، باید منتظر بسیاری از دردسرها باشد و به قول معروف؛ «هر که طاووس خواهد، جور هندوستان را باید بکشد!» این ماجرا در هر جامعه و هر روزگاری صادق است. ماهی سیاه کوچولو نماد روشنفکران و روشنگرانی است که راه را در تاریکی دیده و شناخته اند و برای دیگران هم راه را می نمایانند و بیش از آنکه به خود بیندیشند، در فکر دیگرانند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.