یادداشت آسمان

آسمان

آسمان

1404/3/6

        فکر کنم در اسفند ماه بود که باهم آشنا شدیم ( کتاب را می‌گویم) ماه رمضان بود و من در مدرسه بودم که کتاب را دست بغل دستی ام، کَوثَر "پورشیر" دیدم. کتاب رو به رویش بود ولی آن‌را نمی‌خواند. برعکس، کتاب را به سمت من گرفت و گفت: نمی‌خونی؟ شاید واقعا عاشق شدی!
اصلا در این وادی ها نبودم. از این کتاب ها بخوانم؟ هرگز! 
ولی به هر حال آن‌را از کَوثَر گرفتم (خدا او را خیر دو عالم بدهد!) و تقریبا دو هفته از خواندنش می‌گذرد. ۱۶۰ و خورده ای صفحه که خواندنش برایم سه ماه طول کشید ولی هر ورقی که زدم برایم خبری داشت. این کتاب به معنای  راستین واژه برای من سرشار از "رزق" بود و فقط خدا از تاثیراتش در زندگی‌ام آگاه است. 
شاید برای عزیزانی که از این سبک کتاب ها و حتی شاید چند قدم فراتر می‌خوانند اصلا کتاب کاربردی و مفیدی نباشد ولی برای منی که محتاجش بودم نشانه شد. 
در هر صورت بعید می‌دانم خواندنش خالی از لطف باشد...
      
119

10

(0/1000)

نظرات

😍

0