یادداشت امیرهادی تخشید
1403/7/11
4.7
2
معنا در تاریخ به عبارتی به خاستگاه مدرنیته میپردازد و تلاش میکند تا نسبت این جهان جدید را با دوران پیش از خودش -خاصتا نظم الهیاتی مسیحی- نشان دهد. تلاش لوویت در این کتاب بر آن است تا تاریخ اندیشه را با تمرکز بر معنای تاریخ در دیدگاه اندیشمندان دنبال کند. او در تلاش به پاسخ به این پرسش فلسفی است که تاریخ در پَس رویدادهای خود واجد چه معنایی است. لوویت در این مسیر به دنبال فهم به این نکته است که تا چه حد با پیگیری خاستگاههای تاریخی اندیشهای، میتوان مدرنیته را گسستی از جهان الهیاتی و مسیحی دانست. لوویت در این راه ابتدائا تفاوت نظم الهیاتی و نظم پاگانی (یونان باستان) را توضیح میدهد و نشان میدهد که چگونه در عصر کلاسیک و یونان باستان اساسا تاریخ ساحتی نبوده است که در آن افراد به دنبال معنای خاص و فرجامشناسانهای باشند؛ بلکه اتفاقا تاریخ بهواسطه تغییرات دائمیاش امری نازل تلقی میشود. در مقابل اما لوویت نشان میدهد که اساسا فهم فرجامشناسانه و غایتشناسانه، مولود تلقی مسیحی و الهیاتی است. امری که به اعتبار ایمان، معنای خاصی را در پس رویدادهای تاریخی، بر کلیت تاریخ حمل میکند. لوویت بعد از توضیح این دورهها و ویژگیهای آن، به سراغ تاریخ اندیشه میرود و بسیاری از فیلسوفان را از این زاویه مورد بررسی قرار میدهد. او در این فصول درواقع تلاش میکند تا منطق الهیاتی و خاستگاه دینی صورتبندی فکری این افراد را توضیح دهد. فیلسوفانی از هگل و مارکس گرفته تا کنت و ولتر مورد بررسی لوویت قرار میگیرند. این فصول بهشدت صریحاند و ادعایی مهم را دنبال میکنند. تصور کنید فردی بیاید و خاستگاه و فرمهای دینی را در اندیشه مارکس یا کنت نشان دهد و مدعی شود که تمام این اندیشمندان بهشکلی ناخودآگاه و علیرغم ادعایشان بر علمی بودن و غیردینی بودن، همچنان در تداوم فرم و منطق دینی، اندیشه خود را پیش میبرند. درباره این کتاب میتوان بسیار بیشتر صحبت کرد و ادعاهای دیگر لوویت در خصوص سکولار شدن، مسیحیت اصیل، تفاوت دوره مدرن و نسبت آن با دین و … را توضیح داد و همچنین به نقدها و ملاحظات دیگری ناظر به ادعای لوویت پرداخت…
(0/1000)
نظرات
1403/7/11
اینکه شروع کردی ولو اینقدی در مورد کتابهایی که خوندی اینجا مینویسی، برای من یکی که باعث مسرت است✌️
1
0
1403/7/11
1