یادداشت یاسین خسروی

سه تفنگدار
        (زمان‌های خوش روزگار آینده، سختی گذشته‌ها را از خاطرت خواهد برد.) 
                                                                                     [آتوز]
نوشته الکساندر دوما، رمان سه تفنگدار؛ رمانی که نسل‌ها تداوم یافت و تاکنون نیز از محبوب‌های جهان است. رمان حول محور شخصیت‌های آرامی، آتوز، پروتوز و دارتین‌یان می‌چرخد؛ دارتین‌یان دوستی‌است که به جمع سه تفنگدار سلطنتی ملحق می‌شود و با اجازه ملکه به سفری مخاطره آمیز راهی می‌شوند. هر فصل این کتاب مختص شخصیت یا داستانی از رمان است.
دارتین‌یان،  شخصیتی که در طی مسیر حفط رمان دوما به او ظلم شده و مردم او را فراموش کرده‌اند، دارتین‌یان همچون اطلس که کره زمین را بر دوش خود نگه داشته، اساس رمان را نیز به دوش می‌کشد. 
سه تفنگدار همراه دارتین‌یان می‌شوند و همچون ققنوسی سرخ که در فرانسه گردش می‌کند و سایه عدالت را می‌افکند، جولان می‌دهند؛ سرخ جامگانی که همراه شمشیرهایشان بر علیه تمامی ماجراجویی‌هایشان قد علم می‌کنند و در نهایت تمامی بد خواهان خود را شکار می‌کنند.
از جمله زیبایی‌های این رمان همبستگی و برادری‌ای که میان سه تفنگدار و دارتین‌یان  است، که همچون نقش برجسته بانوان در رمان درخشندگی خود را به رخ می‌کشند و می‌آموزانند که همیشه برای موفقیت قرار نیست که شکوه سه تفنگ‌دار بودن و شهرت را همراه ساخت، حضور برادران و دوستان، یک شمشیر، اسبی فرسوده و مهتابی در شب می‌تواند بهترین یاوران هر کسی باشد.
وجود پرتره‌ها و نقاشی‌هایی که از لحظه‌های درون رمان هستند زیبایی اثر را دو چندان می‌کنند.
کتاب نخست پایان رمان نیست و ادامه رمان در جلد دوم پس از مدتی نگارش شده (بر اساس انتشارات هرمس) و توسط محمد طاهر میرزا اسکندری ، ذبح‌الله منصوری و اساتید دیگر ترجمه شده است.
      
256

21

(0/1000)

نظرات

هیچوقت منطق پشت نوشتن این کتاب درک نکردم
1

0

الکسنادر دوما فرزند یکی از ژنرال‌های ارتش ناپلئون بودا، کودکی‌اش در فقر و فلاکت گذران پیدا می‌کند و از همان دوران به نوشتن علاقه‌مند می‌شود، در اثر سه تفنگدار هم شخصیت دارتین یان که جزو سه تفنگدار یعنی آتوز، پروتوز و آرامی نیست اما همه‌ی ماجراجویی‌ها به خاطر وجود روح سرکش او صورت می‌گیرد، شاید این رمان داستانی از پدرش به عنوان دارتین‌یان  در دوران نوجوانی پدر و کاراکترهای دیگر اعضای دیگر خانواده‌اش باشند؛ بر فرض مثال آرامی شخصیتی مهربان و محتاط دارد که می‌تواند تداعی‌گر مادرش باشد که با وجود سختی تنهایی و بدون حضور و زیست پدر آنان را بزرگ کرد  و دو نفر دیگر می‌توانستند شخصیت‌های دیگر زندگی او باشند، در کل شوق نویسندگی الکسنادر به واسطه داستان‌های رشادت‌های پدرش در جنگ بوده که توسط مادرش برای او تعریف می‌شده و بیشتر آثار دوما حاوی رشادت‌ها، عشق و لبخندهایی تلخ است.
شاید الکساندر دوما می‌خواسته کمی از زندگی پدرش را که اگر طرد نمی‌شد به نمایش بگذارد. 

1