یادداشت عطیه عیاردولابی
6 روز پیش
من کلا آدم سفرنامه خوندن نیستم. یکی دو تا رو هم که خوندم بنا به جوگیری و موج راه افتاده بود. متاسفانه هنوز سفرنامههای آقای ضابطیان رو هم نخوندم - به محض اینکه پول خرید کتاباش دستم بیاد میخونم. برای همین نمیدونم یه سفرنامه خوب چه ویژگیهایی باید داشته باشه. پس هر چی مینویسم کاملا برداشتهای شخصیه و شاید عرف سفرنامه همون باشه که من بهش ایراد گرفتم. اول از همه صداقت خانم صفایی رو دوست داشتم. اینکه نوشته این سفر من و از زاویه دید منه پس لزوما شامل همه چیز نمیشه. البته که این نکته همون اول کار نگرانم کرد چون تو سفرنامه اربعین غفارحدادی دقیقا از همین "من"ها اذیت شدم و ولش کردم. اما خانم صفاییراد تونسته بود تعادل رو نگه داره. ما سفرنامهای رو از دیدگاه و با توجه به دغدغههای این مسافر میخونیم اما انقدر نیومده جلوی دوربین که عملا چیزی از مناظر پشت سرش معلوم نباشه. در واقع در بیشتر متن ما کنار نویسنده هستیم نه پشت صفحه موبایلش. نکته جالب بعدی قسمتهایی بود که از سفرنامههای مسافرین دوران قاجار به باکو لابهلای متن خانم صفایی و متناسب با حرف و شرح خودش نشسته بود. مثلا نظر محمدحسین حسینی فراهانی یا سیدالذاکرین یا صنیع الدوله رو درباره آب و هوا و مردم و تجارت باکو میخوندیم. حالا اینها کی هستن؟ نمیدونم! از فهرستی که ته کتاب بود فقط همین اسامی بودن و من فقط ناصرالدین شاه رو بینشون میشناختم. نمیدونم چرا یه توضیح کوچیک همون آخر کتاب ننوشته بودن. ایراد دیگه این بود که هیچ جا ننوشته بود این سفر چه سالی انجام شده ولی با توجه به شواهد و قرائن باید برای سال ۹۷ یا ۹۸ باشه. قطعا همه این موارد گنگ از نت قابل جستجوست اما آیا نباید یه کتاب تا حد ممکن ما رو از جستجو درباره اطلاعاتی که درونش اومده بینیاز کنه؟ سفرنامه دوما هم که در تکمیل متن خانم صفایی ترجمه شده بود خیلی جذاب بود. کلا این الحاقات قدیمی سفرنامه مدرن ایشون رو نمکین کرده بود و آدم لذت میبرد از خوندنش. به امید روزی که شیعیان آذربایجان آزاد بشن.
(0/1000)
3 روز پیش
1