یادداشت Haniyeh

Haniyeh

1402/11/24

                نووه چنتو یا ۱۹۰۰ داستان مردی پیانیست و یتیمه که در کشتی به دنیا میاد و همه زندگیش  در کشتی سپری میشه.
این کتاب یه فیلم هم داره که بعد از دیدنش نظرم رو آپدیت میکنم.
اگر به اسپویل حساس هستید نخونید.

نووه چنتو یا ۱۹۰۰، اشاره به افرادی داره که در این قرن میزیستن و نامشون در دنیا به واسطه قدم گذاشتن در آمریکا ماندگار شده. میگن توی فیلم به واسطه قابهای عکس برخی از این شخصیتها معرفی شدن، مثلا انیشتین که نامی ماندگار داره.
نووه چنتو هم بارها مسافران آمریکایی رو میبینه و حتی تصمیم به رفتن به نیویورک میگیره اما روی پله سوم کشتی متوقف میشه و برمیگرده. 
توی فیلم به مجسمه آزادی هم اشاره شده و فکر میکنم آزادی همون گمشده نووه چنتو هست. اول داستان ما فکر میکنیم نووه چنتو یک انسان آزاده که روی آب به هر جایی که دلش میخواد میره و پایبند به هیچ آدم و جایی نیست و این بنظرمون جالب میاد. اما رفته رفته متوجه میشیم که درواقع برعکسه و نووه چنتو پای خودش رو به کشتی زنجیر کرده. اون از دنیایی که درش مجبور به انتخاب های بسیار باشه میترسه و همین نشانه اینه که داره خودش رو از آزادی منع میکنه.
نووه چنتوی فیلم ظاهرا عشق رو هم تجربه کرده اما از دستش میده. پسربچه‌ای رو هم دیده و دوست داشته و بعد مثل بقیه مسافران بدرود گفته. بنابراین نووه چنتو با پایبندیش به کشتی، خودش رو از تجربه یک زندگی معمولی مثل اونی که آدمای روی خشکی تجربه میکنن محروم میکنه و خانواده‌ای که در حسرتش هست و دوستانی که میتونست بلندمدت حفظشون کنه (مثل ترامپت زن راوی داستان) رو هیچوقت به دست نمیاره، چون همیشه مجبور به وداعه و حاضر نیست به سمتشون حرکت کنه.
نووه چنتو از روی گفته‌های بقیه زندگی میکنه و البته تمام زندگیش هم در زدن پیانو خلاصه میشه و میترسه که به چیزی جز اون بها بده چون هیچ چیزی مثل پیانو براش قابل درک و پیشبینی نیست. نووه چنتو حتی نمیتونه به تنها آرزوش که دیدن دریا از خشکی بود جامه عمل بپوشونه و همین نشون میده که چقدر در بند اسارت ترسهاشه.

این داستان برای من خیلی ارزشمند بود، داستانی که به ما ترس از ناشناخته‌ها و نتیجه اون رو نشون میداد. پیشنهادیه 👌
        
(0/1000)

نظرات

اا نمیدونستم فیلمم داره، خواهم دید😍✌🏽
1
Haniyeh

1402/11/26

برای پیدا کردنش اسمش رو the legend of 1900 سرچ کنید. ساخته سال ۱۹۹۸ هست.