یادداشت فاطمه خوران🇮🇷🇵🇸
1402/10/11
اعصاب خرد کن ترین کتابی بود که تا بحال از دوما خوندم نه بخاطر اینکه ضعیف بود یا ترجمه خوبی نداشت و... قلم نویسنده مثل همیشه عالی بود و ترجمه جذاب و روون ذبیح الله منصوری هم جذابیت کتاب رو دو چندان کرده بود. اطلاعات تاریخی زیادی هم در مورد نحوه شکلگیری انقلاب فرانسه بدست آوردم. ولی امان از شخصیت رومخ ژیلبرت به قدری موقع خوندن این سری حرص خوردم که توی زندگیم سر هیچ چیزی حرص نخورده بودم و در نهایت سرنوشتی که این بابا دچارش شد هم دلمو خنک نکرد طوری که حس میکنم دوما بهم یه مجازات درست و حسابی بدهکاره نکته: این مسئله رومخ بودن ژیلبرت و حرص خوردن سرش برای جلد سومه نه جلد اول و دوم. و اما ژیلبرت کیه و چرا رومخه؟ ‼️ از اینجا به بعد اسپویل داره‼️ ژیلبرت یه پسرک احمق خیال باف آسمون جل متکبر و خودخواهه تصوری که از خودش داره یه بره مظلومه ولی چیزی که در واقعیت هست یه گرگ وحشیه شخصیت واقعا مسخره ای داره و در یک کلام یه آدم پست ابله خودشیفته اس چیزی که باعث شد اینقدر حرص بخورم این بود که این پسرک الدنگ خودش بدترین خطا رو هم که مرتکب می شد انتظار داشت طرف مقابل با یه ببخشید گفتن ببخشدش و وقتی طرف ردش میکرد، کینه اون شخص رو به دلش میگرفت و از اون آدم به جرم توهین و بیاحترامی به خودش انتقام میگرفت اونم چه انتقامی (کلا هر نوع رد شدنی رو توهین به خودش تلقی میکرد این ابله) فقط تناب دار و تقلایی که اون بالا میکرد میتونست دل منو در قبال این بابا خنک کنه و بنظرم کاملا مجازات بجایی برای یه متجاوز و بچه دزد بود ولی خب فقط یه گلوله ساده نصیبش شد😒😐
(0/1000)
فاطمه خوران🇮🇷🇵🇸
1402/10/12
0