یادداشت zed_bml
1404/1/9
یکی از غصههای کسی که با ادبیات عربی آشنایی دارد، ترجمههای زمخت از متون لطیف دینی است. مثل صحیفه سجادیه، برخی از ادعیه و... . هرچند که سپاسگزار مترجمان هستم اما مثلا اینکه در ترجمه ی مناجات خمسه عشر ، آنجا که باید خواننده ی تائب، شاکی، خائف و... این احساسات را به عمیق ترین شکل ممکن در متن مناجات ببیند تا مناجات در جانش بنشیند ، چرا با پایبندی بی دلیل به زبان مبدأ ، فعل را اول جمله بیاوریم و فاعل و مفعولش را بعد از آن و ترتیب ارکان را دستور زبان فارسی بهم بریزیم؟ یا در این زمانه که خوب یا بد، زبان در نزد مردم از ثقیل و سنگین و خیلی کتابی بودن فاصله گرفته است ، دعاهایی که باید آن به آن محل رجوع باشند خاصه وقت دل گرفتگی ها را طوری ترجمه کنیم که در آن وقتها اصلا حال خواندنش را نداشته باشیم از بس فهمیدن ترجمه ی فارسی اش هم دقت و تمرکز میخواهد و...؟ این کتاب تلاشی بسیار زیبا در جهت دوری از مشکلات بالا ست . برای چشیدن لذت با خدا حرف زدن آن هم آن گونه که امام معصوم یادمان داده اند، بخوانیدش.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.