یادداشت عطیه عیاردولابی

        ماجرای دردناکی بود. این که تو ین نوجوونی اسیر اشقیا بشی و تا هشت سال بعد دست یه سری از خدا بی‌خبر بمونی از تحمل خیلی از آدم‌های بزرگسال و مدعی هم خارجه. 
کتابش از جنبه تکنیکی و اصول نویسندگی چندان قابل اعتنا نیست. واقعا خاطره‌نگاری بود و اگه با این ذهنیت بخونیم دیگه میشه راحت روی محتوا و خود خاطرات تمرکز کرد. و چه خاطراتی اسماعیل! صحبت کردن ازش سخته. اصلا آدم خجالت می‌کشه چیزی بگه یا بخواد ایرادی بگیره و ان‌قلتی بیاره.
      
98

14

(0/1000)

نظرات

وضعیت این روزای من که سرباز کوچک امام رو میخونم دقیقا همچین چیزیه🤕🥲
هرازگاهی میگم اصلا مگه میشه این سطح از تحمل و صبوری🤯
جالبه در اوایل اسارت این نوجون ۱۳ ساله ،اول به سلول آن  بیست و سه نفر نوجوان معروف میبرنشون که فرار میکنند و با اسرا به اردوگاه دیگه ای میرن..

0