یادداشت ‌ سید امیرحسین هاشمی

مبانی انسان شناسی
        آیا بدون داستان و روایت، می‌توان اخگر انگیزه را در کسی شعله‌ور کرد؟

1- کتابی دانشگاهی در مورد انسان‌شناسی.
فصل‌های کتاب:
1) انسان‌شناسی و علوم اجتماعی (تاریخچه‌ای از انسان‌شناسی و معرفی اجمالی رویکردهای مختلف)
2) منشاء انسان و فرهنگ (توضیح ویکیپدیایی از دوره‌های مختلف تاریخی و تمدن انسانی، گونه‌های انسان و کلیاتی در باب زبان.)
3) فرهنگ و جهان معاصر (بیان تعاریفی از فرهنگ و تاکید بر تعریف‌ناپذیری فرهنگ، توضیح لغت‌نامه‌ای-تحلیلی در مورد برخی مفاهیم و ترم‌های اساسی)
4) انسان‌شناسی خویشاوندی (تعریف خانواده، بعضا درحد تعریف «مادر کیست و پدر چرا!»، باز هم تعریف چندین مفهومِ در این فصل کاملا بدیهی!)
5) انسان‌شناسی سیاسی (مبانی علم سیاست خوندن قطعا مفیدتر خواهد بود برایتان. البته برخی برداشت‌های انسان‌شناسانه‌ای که داشت مزید امتنان بود!)
6) انسان‌شناسی باورها و اعتقادات دینی (در مورد بررسی انسان‌شناسانه ادیان بود، ترم‌های مهمی مانند شمنیسم، توتم، جادو و... تعریف شد.)
7و8) کتاب‌شناسی و وبگاه‌های مرتبط با انسان‌شناسی(تهیه شده توسط دانشجوی کارشناسی، امیدوارم ترم‌های آخر کارشناسی!)

2- تنها نکته مثبت کتاب از نظر من این بود که نویسنده در جای جای کتاب به این اشاره داشت که مباحث موجود در انسان‌شناسی، کارزار آرا مختلف است و نباید دلبسته یکی از آنها شد. توصیه‌های اخلاقی و هنجاری مربوط با انسان‌شناسی‌ای هم که داشت خوب بود.

3- کتابی علمی و دانشگاهی را بخوانی، و دریغ از یک ارجاع!
نویسنده می‌خواهد تضارب آرا را نشان بدهد، بعضی جاها که صرفا می‌گویند چند نظر موجود است[جالب]، بعضی جاها هم که اسمی از طرفین دعوا می‌برد، به سال بیان آن ادعا یا اثر ارجاع نمی‌دهد. خلاصه نوشتن این کتاب برای آقای فکوهی زیادی آسان بوده است. نویسنده گویی همینگونه دست به قلم شده است و نوشته است. تازه در یکی از نقدهایی که به کتاب شده بود، شخصی نوشته بود که نویسنده، حتی در حد پاورقی هم به خودش زحمت نداده ترم‌ها و مفاهیم مهم را لااقل معادل‌های انگلیسی‌شان را بنویسد که در نسخه 401 که من خواندم، این مشکل رفع شده بود. [کف‌وخون قاطی کردن حضار و تشویق بی‌امان!]
4- در آخر کتاب، یک دانشجوی کارشناسی آمده است و یک کشکول بی‌نظم از یکسری اثر تالیفی یا ترجمه‌ای به فارسی در مورد انسان‌شناسی را ردیف کرده است. که چه؟ ای‌کاش حداقل با توجه به فصل‌های کتاب، این لیست مقوله‌بندی می‌شد یا این کشکولِ بی‌نظم، با کاستن تعداد عناوین، به یک کتاب‌نامۀ توصیفی تبدیل می‌شد(مثل oxfordbibliographies برای نمونه نک(رندوم و الکی این صفحه را آوردم:https://www.oxfordbibliographies.com/display/document/obo-9780199756810/obo-9780199756810-0276.xml?rskey=goQaNj&result=2&q=epistemology#firstMatch )
اصلا جا داشت موضوع به موضوع، این لیست قابل استفاده می‌شد. اینجوری کشکولی بی‌خاصیت از اسم یکسری کتاب است. (اصلا نویسنده کافی بود خودش در کتاب به یکسری پژوهش دیگر ارجاع بدهد، خودِ آن برای دانشجوی کارشناسی، چراغ راه خواهد بود. چرا انقدر نسبت به ارجاع‌دهی تنبل تشریف داریم؟)
اصلا بیا مقوله‌های نوشتاری جذاب و مرتبط، نمی‌دونم مثل هندبوک‌ها، اینتروداکشن‌ها، کامپنیِن‌ها و انتشارات و... معروف رو معرفی کن. آخه این چه لیست عبثی بود؟
فصل آخر هم که وبگاه‌های مربوط به انسان‌شناسی بود، چیزهایی جذاب بینش بود، ولی ارجاع به سایت دانشگاه هاروارد و... چه صیغه‌ای‌ست؟ نکرده لااقل به سایت دپارتمان و گروه انسان‌شناسی و رشته‌های مربوطه اشاره کنه.
این ضعف‌ها رو درک می‌کنم، زیرا می‌دانم ما دانشجویان دانشگاه‌ها، حتی اگر دانشجوی دانشگاه‌های اسم‌دار مملکت باشیم، در مقطع کارشناسی چیزی از سرقت علمی و اخلاق آکادمیک و اینا یاد نمی‌گیریم و آشنا نیستیم و نمی‌شویم با کار اصولی کردن. برای همین چنین لیستی از دانشجوی کارشناسی خارج شدن، بیشتر جای تشویق دارد تا منکوب کردن. اما اینجا دعوایم با نویسنده و استاد گرانقدر است که چرا خودشان دانشجویان خود را در این فقره راهنمایی نکرده اند که همچین آش درهم‌جوشی در نیاد؟ امیدوارم که، ولش کن، تو آکادمیِ ما که همچین بحث‌هایی نیست که استاد بخواد صرفا از دانشجو سوءاستفاده کنه!
5- فکر نمی‌کردم دلم انقدر پر باشه و انقدر بالا غر بزنم. اصلِ بحثم این زیر تشریف داره:
خواندن این کتاب واقعا ملال‌آور بود. در کنار اینکه خیلی از مفادش بدیهی بود، انگار نویسنده مجبور بوده مباحث را اینجوری روزنامه‌وار(تازه بدون جذابیت‌های ژورنالیستی) و «بدون روایت» شرح بده.
برای مثال، عجم اوغلو به عنوان یک اقتصاددان مشهور و پرکار، کلی پژوهش و مقاله سخت‌خوان و مفصل دارد، و چندسال یک‌بار کتابی منتشر می‌کند که ماحصل پژوهش‌های خود را به داستان روایت می‌کند که خیل وسیعی مخاطب بتواند بخواند. برای همین عجم اوغلو در افواه عمومی هم خیلی شناخته شده است. 
اصلا تو خودِ انسان‌شناسی، این «انسان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی» (از سری کتاب‌های مقدمه‌های کوتاه آکسفورد) خودِ نویسنده‌ها به پژوهشی که خودشون داشتن ارجاع می‌دن و سعی می‌کنن روایت‌گری داشته باشند.
حالا می‌گیم مبانی انسان‌شناسی به عنوان منبع دانشگاهی نباید داستان‌سرایی داشته باشه، ولی آخه انقدر بدیهی بودن و حوصله‌سربر؟ ای‌کاش به دوتا پژوهش جذاب هم ارجاع می‌دادی. خوشحال شدم که با خوندن این کتاب، انسان‌شناسی از لیست رفت بیرون :)))))))))))))))


(غرنامه‌های یک دانشجوی خسته؛ جدیش نگیرید!)
      
4

37

(0/1000)

نظرات

mahsa bgbn

1402/9/18

به‌خاطر علاقه شخصی خوندینش یا مرتبط با رشته‌ اینا بوده؟
1

0

علاقه ‌شخصی!
رشته‌ام که اقتصاده؛ تنها چیزی که اخیرا اصلا نمی‌خونمش!  

3

اسب

1402/9/18

از لیست چی رفت بیرون؟
4

0

از لیست علایق و پیگیری جدی😂
لطفا کتاب خوب معرفی نکن، باید فیلدهای مختلف رو از علایق حذف کنم آخه🤝😁 

1

اسب

1402/9/19

حیفه انسان‌شناسی :)  
 @SAH.Hashemi04 

1

قبول دارم.
ولی باید بی‌رحم بود😂
دارم انسان‌شناسی را در گوشه قلبم، اما نه در مرکز توجه! 
@horse 

1

اسب

1402/9/18

ببین کلا فکوهی رو خیلی جدی نگیر. متاسفانه کتاب خوبی که سرفصل‌های انسان‌شناسی رو هم تعریف بکنه نداریم که بهت معرفی کنم. اما یه ذره سیر تاریخی مکاتب انسانشناسی رو دربیاری و کیلفورد گیرتز رو دریابی به جاهای خوبی می‌رسی.
2

1

مرسی ازت واقعا.
اصلا تاحالا دوتا کتاب(شاید نشه بهش گفت کتاب!) از فکوهی خوندم، واقعا ضعیف بوده. 🙄 

1

اسب

1402/9/19

قربونت
بنده خدا خسته‌ست کمی فکوهی :)
و در انسان‌شناسی ایران بازگشت همه به سوی نهال نفیسی است.  
 @SAH.Hashemi04 

1

سید، به کانال و گروه محاکات توی تلگرام نمیای؟ 
3

2

چشم، شب که به تلگرام دسترسی داشتم حتما عضو می‌شم.
حواسم نبود😢 

2

چشمت بی بلا. کانال بی شما سوت و کور مونده 😁♥️
@SAH.Hashemi04 

2