یادداشت زینب محمدقلی‌زاد

        از همان صفحات اول بر امواج دل‌نواز کلمات سوار می‌شوید و بی‌آنکه بیمی از مقصد داشته باشید خود را به دست آنان می‌سپارید‌‌. این هنر صاحب‌قلم است که آرامش خواننده را تضمین می‌کند. جملات خوش‌آهنگ و زیبا مفهوم هم کم ندارد. هماهنگی رفتارهای شخصیت‌ها با  زمانه‌ی داستان  نیز امتیاز دیگر آن است که به باورپذیری‌اش کمک می‌کند. نثر قوی دارد و در طول خواندن آن به دایره‌ی لغاتتان نیز افزوده می‌شود. چه هنگامه ای بود در فصل آخر که سراپا تسلیم بودم در مقابل صف‌آرایی کلمات و چقدر  توصیفات حمام عمومی شیرین بود. دوست داشتم از نازلی بی‌خبر نمانم و غیبتش را در اواخر داستان احساس می‌کردم. غم البرز هنوز هم بر دوشم سنگینی می‌کند.
      
35

16

(0/1000)

نظرات

خیلی کتاب قشنگی بود.
1

0

آره واقعا منم لذت بردم 

0

والا بریده کتاب ها که چیزایی خوب و مودبانه و ادبیی رو نشون نمیدن 
1

0

چند نکته وجود داره در مقابل جمله‌ی شما.
اول اینکه هیچ وقت با چند بریده نمیشه درباره‌ی کتاب قضاوت کرد.
دوم اینکه داستان برای نوازش ما نوشته نمیشه. داستان اون هم تاریخی باید به حقایق دوره‌ی خودش پایبند باشه.
سوم اینکه  در داستان همیشه شخصیت‌های وجود دارن که رفتارها و جملاتشون باب طبع ما نیست و اصلا ادیب نیستن  و اگر یک نویسنده این تفاوت‌ها در شخصیت‌‌پردازی رو نتونه با دیالوگ‌ها منتقل کنه میشه بهش خرده گرفت مثلا انتظار ندارید که یک هنرمند و یک نظامی حالا به فرض از اعضای ساواک زبان مشترکی داشته باشن و همگی به یک شکل حرف بزنن و نشه از هم تمییزشون داد؟! 

0