یادداشت محمدرجا صاحبدل

عاشقی به سبک ون گوگ
        شرفی خبوشانی را با «داود داله» شناختم. بعد از آن موهای تو دریاست را از او خواندم و «عاشقی به سبک ون‌گوگ» آخرین اثری بود که از او خواندم. 
فضاسازی پرتصویر و توصیفات بدیع از ویژگی‌های بارز قلم خبوشانی است. در عاشقی...، نویسنده ارتباط بین یک  بچه کلفَت و بچه تیمسار را روایت می‌کند که علی‌رغم تمام فاصله‌های اجتماعی و فرهنگی با یکدیگر ارتباط خوبی داشتند. داستان از سالهای مبارزه پیش از انقلاب شروع می‌شود و بعد از سه فصل به سرگذشت کودکی پسر کلفَت پرداخته می‌شود.
در کنار امتیازات کتاب، باید به پیچیدگی‌هایی در روایت اشاره کرد که گاه مخاطب را اذیت کند. 
از طرح جلد خلاقانه مهدی زارع نباید چشم پوشید، هر چند در میان کارهای زارع موارد برجسته‌تر دیگری را می‌توان یافت ولی تاکید بر گوش و زهدان (=رحم) که از عناصر پرتکرار در داستان است، به خوبی در طرح جلد بازنمایی شده است.
به زعم من این کتاب در میان سه‌گانۀ مطالعه شده از خبوشانی، پایین‌ترین امتیاز را از آن خود می‌کند.
      
41

9

(0/1000)

نظرات

مخالفت با خط آخر

0