یادداشت زهرا دشتی
1403/1/9
داستان کتاب عقربهای کشتی بمبک در دی ماه سال ۱۳۵۷ در آبادان رخ میدهد. خلیل و چند دوستش نوجوانانی هستند که در قبرستان شهر، به سنگ شوری مشغولاند و از این راه کسب درآمد میکنند. این بچهها گروهی به نام عقربهای کشتی بمبک تشکیل دادند و کودکی از دست رفتهشان را در فشار فقر، در کشتی کوچک به گل نشسته و رها شدهای که اموال باارزشش توسط دزدان ربوده شده میگذرانند. در هیاهوی انقلاب و درگیری بین مردم و نیروهای نظامی شاه، گروه عقرب صندوقی دفن شده در قبرستان پیدا میکنند که سر آغار ماجراها و مشکلات جدی برای آنها میشود. فرهاد حسنزاده راوی اول شخص از زبان خلیل را برای داستان خود انتخاب کرده که البته برای خواننده نوجوان اغلب جذابیت دارد. با وجود لهجه و استفاده از کلمات آبادانی، متن روان و قابل فهم است، پانویسها هم در درک کلمات نامانوس کمک میکنند. راوی بارها نویسنده و خواننده را مخاطب قرار میدهد و توضیحاتی را که در بدنه داستان نیست ارائه میکند که اگرچه ممکن است با اصول داستان نویسی مدرن سازگار نباشد اما برای خواننده نوجوان خالی از لطف نیست. به نظر حسنزاده به خوبی توانسته سادگی فکر و اعمال و تهور یک نوجوان ترک تحصیل کرده و فقیر را نشان دهد. رفتار شخصیتها با توجه به سن و شرایط زیستشان باور پذیر است. هرچند که برعکس رفتار بزرگترهای داستان چندان واقع گرایانه نیست اما به هر حال با رمان نوجوان روبرو هستیم و در جهان فکری یک نوجوان کم سن، چنین چیزی پذیرفتنی است و حتی چه بسا نگاه و تفسیر آن ها از اعمال بزرگترها چنین نیز باشد. در مجموع کتابی خوشخوان با داستانی با ضربآهنگ خوب و کشش لازم برای یک نفس خواندن است و روحیهی ماحراجویانهی نوجوانی را هم به خوبی ارضا میکند. این کتاب توسط نشر افق چاپ شده است.
(0/1000)
فهیمه حدیدی
1403/1/10
0