یادداشت سارا حسینی
1402/3/6
درونمایهٔ اصلی این کتاب عشقی نوجوانانه است و ماجرا، ماجرای سه پسرعموی نوجوان است که هر سه عاشق دختری میشوند که تازه به محلهٔشان آمده و شروع این عشق و رقابت بر سر آن، آغاز اختلافات آنهاست. این که آنها چرا عاشق x میشوند؟ این که این عشق از چه جنس و از چه سطحی است؟ این که سرنوشت این عشق سوزان به کجا منتهی میشود، از پرسشهایی است که با خواندن داستان به جوابشان میرسیم. راستش را بگویم، این داستان را خوش نداشتم؛ نمیدانم چون دست روی واقعیتی تلخ گذاشته بود که همواره انکارش کردهام یا چون خشونتش برای این گروه سنی، بیش از حد ممکن بود یا چون با زبان رمزی بین پسرها ارتباطی برقرار نکردم و یا... . با همهٔ اینها، پرداختن به درونمایهٔ عشق و محوریت دادن به آن، در یک رمان نوجوان و به نمایش کشیدن واقعیت، جسارتی میخواهد که به نوبهٔ خود جایافرین دارد. با این همه، عشق یکی از روزمرهترین و همهشمولترین، مسائل نوجوانی است و هر چقدر که ما بزرگترها بخواهیم نادیدهاش بگیریم؛ مسئله به قوت خودش باقی است. این شیفتگی جنونوار که ممکن است در آنی از این رو به آن رو شود یا برای همیشه فراموش گردد؛ آنچه که نوجوانان از آن به کرات و کرات و به شوخی و جدی، به عنوان «کراش» یاد میکنند؛ این که چقدر تنانه است یا غیرتنانه؛ این که ریشهاش کجاست و راه به کدام سمت و سو میبرد و...؛ همه مسائلی است که باید اهالی علم وفن، به دقت و تفصیل در این باب سخن کنند و بگویند و بنویسند.
(0/1000)
زینب ایمان طلب
1402/3/6
1