یادداشت
1403/8/18
3.7
90
"واقعا زجر کشیدم!" کتاب حول محور زندگی چهار کودک شروع و با زندگی بچههای اون چهار کودک به پایان میرسه. داستان با اومدن هیتکلیف پسرکی با موهای مشکی به خانه اِرنشاها شروع میشه و این مهمان ناخوانده تاثیرات زیادی روی زندگی کاترین و برادرش میذاره! _من واقعا از دست شخصیتهای این کتاب زجر کشیدم! مخصوصا بخش اول کتاب. بخش دوم کتاب اما برام معقولتر و ملموستر بود. کاترینِ دوم، هیرتن و حتی لینتن دوستنداشتنی برام قابل هضمتر بودن. شخصیت پردازی دقیق یکی از مهارتهای خوبِ نویسنده است! هشدار: احتمالا تعویض راوی و شنیدن داستان از زبان خدمتکار خونه روی مختون باشه. پ.ن: به ۳۰ صفحه آخر داستان که رسیدم خواستم از نویسنده بپرسم، چرا این شیرینی رو توی کل داستان پخش نکرد؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.