یادداشت فرشته سجادی فر

        بسم الله الرحمن الرحیم

این یادداشت به دو بخش تقسیم میشه، خلاصه کتاب و صحبتهای که لازم دیدم مطرح کنم( می تونید نخونید اون بخش رو)
بیشتر از شش هفت ساله توی کتابخونم خاک میخورد و بالاخره طی دو سال اخیر نم نمک خوندمش چون احساس میکردم مطالب مهمی توش هست و نمیتونم همینطور هرتکی بخونمش .
خلاصه : کتاب پیش رو در 17 فصل فرهنگ نفت و مدیریت دولتی رو تحت عنوان مدیران سه‎‌لتی مطرح کرد. با وجود نثر ثقیل و همه کس نفهم اقای امیرخانی مطالب خیلی ساده بودند و اینطور نبود که ادم گاو‌گیجه بگیره و سرش به دوران بیوفته. خیلی هلو برو تو گلوطور گفته نفت چه مصیبتیه و طرز استفاده ازش اینی نیست که ما الان داریم و بهتره یکی بره شیر این نفت کوفتی رو ببنده تا مملکت به خاک عظما نرفته( نه دقیقا اینطوری ولی خب همین )
کتاب نه اونقدر تخصصیه که بگم اینو بخونید دستتون میاد همه چی، نه اونقدر غیرتخصصی که بشه به دیده اهمال نگاهش کرد. 
توصیه میکنم بخونید و حتما اگه تونستید درباره اش فکر کنید.

بخش دوم:
حرفای که میخوام بزنم ناله و تضرع به درگاه کسی نیست، شرح حال یک زیست بیست و سه ساله توی استانیه که هر لحظه ممکنه یه چاه نفت وسط خونه‌ی آدم بیرون بزنه و به جای مال ادم، مال دولت تلقی بشه و در ازای هیچ زندگیش رو از دست بده. 
پس ازتون میخوام بخونید چون هیچ کدوم از ماها مقام یا مسئولی نیستیم که بتونیم این روند نفتی رو عوض کنیم( طبیعتا ایده هامونم به درد لای جرز دیوار میخوره در این زمینه)
فکر نمیکنم کسی رو بشه توی استانهای جنوبی پیدا کرد که با نفت میونه خوبی داشته باشه، کما اینکه نفت با خون خیلی از جوونا و نفس نوزادا و بزرگسالا قاطی شده پس پر واضحه که زیاد محبوب نباشه. از چشم یک بیننده خارجی ما باید شکر گذار این نعمت( شما بخونید نقمت و نکبت) باشیم چون یک جهان دارن برای رسیدن بهش می جنگن( میخوام نجنگن احمقای مغز فندقی!)
گاهی میشه دعا کنم قلم پایِ دارسی می‌شکست و به مسجد سلیمان نمی رسید تا بخواد اصلا چاه نفتی پیدا کنه و بعد سرنوشت این استان رو کن فیکون کنه! 
یک نظر همگانی وجود داره که این چه نفتیه که فقط گند و کثافتش به ما رسیده و پولش رو خرج استانهای دیگه می‌کنن و ما هنوزم که هنوزه لنگه یه اسفالت یا لوله اب شهری هستیم؟
خب مطالبه‌ی کاملا به حقیه که هیچ بزک دولتی نمیتونه اون رو مخفی کنه. 
امیرخانی توی کتابش از مدیریت سه‌لتی میگه که هر کسی که بلند شد یه شیر نفت دادن دستش و دم و دستگاهش رو ساخت و پاخت و به خیال خودش رفت بالا اما چیزی که نصیب ما شد چی بود؟ هیچ و هیچ.
نرخ بیکاری رو بدون سرشماری هم میشه به وضوح توی کوچه پس کوچه های استانهای جنوبی دید، چرا؟ نیروی کار غیر بومی.
 چرا؟ مدیر غیربومی( ملیح لبخندینگ)
انگار که مردم این استانها غریبه ترینن و باید یه متولی یا لله بالا سرشون باشه چون خودشون عرضه یا تخصصش رو ندارن تا اوضاعش رو ، رو به راه کنن.
نفت خلاقیت کشه. جایی برای این نمی مونه که از ظرفیت استانت استفاده کنی و جای اینکه با ناترازی  کذایی گولت بزنن کل سقف خونه ها رو پنل خورشیدی نصب کنی تا توی گرمای شصت درجه( بیشتر از این حرفهاست ولی اعلام نمیشه تا ادارات تعطیل نشن!) از گرما له له نزنی و اگه بچه کوچیک داشتی باشی تا کفر نری و بیایی.
زندگی کردن اینجاها سخت تره، چون تو شاهد مهاجرت خانواده و عزیزانت هستی چون دیگه اب شهری هم تمیز نیست( هیچ وقت نبوده!) تا ادم بتونه وضو بگیره پس مثل اواره ها برای دریافت امکانات بهتر کوچ میکنن به استانهای دیگه. تا اینجا خالی شه و راحت تر بشه از این نفت خلاقیت کش استفاده کرد و وقتی تموم شد پوسته خالی جنوب رو مثل یه پاکت ابمیوه بندازن جلوی پامون.
من میدونم دارم خیلی تند میرم و ممکنه حتی باورتون نشه اما واقعیت همینه. 
نفت هیچ چیز به ارمغان نیاورده، نه عدالت آموزشی نه عدالت اجتماعی( حداقل نه برای ما!)
پس حقه که نعمت ندونیمش.
شاید بگید نه تو متخصص نیستی و این صحبتا، خب بفرماید متخصصان عزیز بهم بگید چطور جلوی ویرانی که روز به روز داره اتفاق میوفته رو بگیرم؟ وقتی این نفت اصلا مولد نیست؟ وقتی بالاتر رفتن قیمتش و فروشش به جهان توی سفره مردم دیده نمیشه؟

*با خودم گفته بودم هر پنج هزار کلمه رو خرج میکنم اما هر چی بیشتر می نویسم بیشتر به پوچی در این مورد می رسم و تهش میگم سر پل صراط مگر یقه خیلیا رو بچسبم بابت این وضعیت.
      
114

20

(0/1000)

نظرات

تاسف باره این وضعیت ...

0

چقدر حق ...

0