یادداشت نازنینزهرا زهرهوند
1403/6/30
تو اتوبوس نشسته بودم. سرم رو از سمت راست به شیشهی اتوبوس تکیه داده بودم و غرق در کتاب خوندن بودم. لبخندی رو لب هام بود و این لبخند بعضی موقعها بیشتر جون میگرفت چون داشتم تلاش میکردم جلوی خندهم رو بگیرم. اتوبوس چند دقیقه تو ترافیک یک جا وایساده بود که یکهو یه نگاه سنگین رو حس کردم و متوجه شدم رانندهی ماشینی که ماشینش تو ترافیک کنار اتوبوس پایین پنجرهای که من نشستم بود، از پایین زل زده و داره منو نگاه میکنه. همون موقع بود که لبخند ناشی از خنده از بین رفت و منم برگشتم از بالا اون راننده رو نگاه کردم و به هم زل زدیم. همون موقع راننده از پایین با دقت جلد کتاب رو نگاه کرد و سعی میکرد اسم کتاب رو بخونه، باز منو نگاه کرد و نگاهشو دزدید و همون جور که تو ترافیک مونده بودیم، گوشیش رو برداشت و وارد گوگل شد. من هنوز داشتم از بالا نگاهش میکردم که ببینم میخواد چیکار کنه. اول تو گوگل سرچ کرد "آبنبات لیمویی" و نتایجی که براش اومد جوابی که میخواست نبود چون گوگل براش آبنبات هایی که مزهی لیمویی دارن اورد. سریع سرچش رو تغییر داد به "کتاب آبنبات لیمویی" و این سری نتیجه براش خوشایند بود. وارد اولین سایت شد و شروع کرد به خوندن درمورد کتاب. ترافیک روون شد و اتوبوس از اون راننده جلو زد و من دیگه نفهمیدم آیا اون آقا هم مثل من از کتاب خوشش اومد؟ و آیا فهمید چرا با لبخند داشتم کتاب رو میخوندم؟ شبیه این اتفاق تو طول مدتی که این کتاب رو میخوندم تقریبا روزانه میافتاد. زمان هایی که تو مترو کاملا غرق در کتاب بودم و یکهو لبخند عمیقی میزدم و این حرکت نگاههای دیگران رو به سمت من جلب میکرد و میتونستم تو نگاهاشون بخونم که میگن «دختره دیوانهس؟» یا مثلا « چه الکی دلش خوشه!» و مطمئنم این شرایط رو فقط و فقط با مجموعه آبنباتها میشه تجربه کرد نه چیز دیگهای. خیلی ناراحتم که این مجموعه تموم شد چون احتمالا ادامهای نخواهد داشت. ولی خیلی خوشحالم که جلدهای قبلیش رو از خیلی قبل خوندم. در چاپ امسال همهی کتابها که جلد آخر یعنی آبنبات لیمویی هم بهش اضافه شد طرح جلدشون تغییر کرد و بنظرم با این کار گند زدن! خوشحالم که فقط یدونه از کتابهای این مجموعه رو با این جلد جدیدِ زشت دارم. ترتیب درست این مجموعه ۵ جلدی: آبنبات هلدار آبنبات پستهای آبنبات دارچینی آبنبات نارگیلی آبنبات لیمویی
(0/1000)
نظرات
1403/6/31
من هنوز منتظرم ابنبات لیمویی با جلد ابنباتی چاپ بشه ونسخه فعلی مو عوض کنم😁
2
1
1403/9/2
منم یه تجربه مشابه شما دارم، با این تفاوت که کتابم آبنبات نارگیلی نبود و ارمیا بود، لبخند نمیزدم و تند تند اشکامو پاک میکردم توی مترو بودم یه دفعه با چشمای سرخ و صورت خیس سرمو اوردم بالا، دیدم چند نفر چقدر بد نگاهم میکنن😂😅
1
2
1403/9/3
من کتابای گریه دار رو فقط میزارم مخصوص خونه و بیرون اصلا نمیخونمشون چون دقیقا مثل تجربهی شما وقتی تو محیط عمومی یه نفر گریه میکنه بقیه فکر میکنن چه اتفاق هولناکی افتاده😅
1
نازنینزهرا زهرهوند
1403/7/1
1