یادداشت سارا کرمانی
7 روز پیش
کثافت خالص! کتاب از بیان جزییات هیچ جنایتی اون هم به صورت عریان ابایی نداشته. توصیفات دل به هم زنی که حتا جذابیتی هم به داستان لزومن اضافه نکرده و تعلیقهایی که از شدت ناپختگی، اصلن معلوم نبود چه کارکردی دارند. یه مشت قاتل که دور هم تشکیل اجتماع داده بودن، توی یه جامعهای که هیچ هویتی جز نظامی بودن نداشت و همون هویت رو هم با تکرار توصیفاتی مثل «زیرپیراهن راه راه» سعی داشت القا بکنه که خیلی زمخت از کار درومده بود. تکرار توصیفات، تکرار حالات، تکراری بودن لحن افراد، همه چیز تکراری. حس می کردم کتاب چکنویسه، حالا فعلن باید چند دور بازنویسی بشه تا قابل چاپ بشه. در مورد راوی کتاب من مدام گیج میشدم. نمیفهمیدم راوی سوم شخص بود یا دانای کل یا چی.
(0/1000)
فاطمه بیکوردی
7 روز پیش
2