یادداشت سپهر ناصری
1403/1/12
کتاب خاطرات یک آدمکش داستانی جنایی با درون مایهی روانشناختی است که دغدغههای نویسنده اثر ،کیم یونگ-ها، در برخورد با بیماری خود، فراموشی، را در قالب داستان به تصویر میکشد. در این داستان نسبتاً کوتاه همراه قاتل بازنشستهای میشویم که در دههی هفتم زندگی مبتلا به زوال عقل میشود و ما را همراه با خود به دنیایی متفاوت وارد میکند کسی که تمام زندگی خود را با کشتن دیگران سپری کرده اکنون شاعری لطیف است که در حال فراموشی دنیاییست که در آن زیسته. در این بین شخص دیگری وارد داستان میشود که فریبنده و قاتل دختران جوان است و شخصیت اصلی داستان را به تکاپو وا میدارد تا از جان دختر خود محافظت کند. او که پس از بازنشستگی سالها روح و روان خود را با شعر و ادبیات تغذیه کرده اکنون مجبور است به ذات خونسرد و رعب انگیز خود بازگردد برای این اخرین قتل. داستان که از زبان قاتل شاعر روایت میشود، لحنی بسیار ساده و بیغل و غش دارد، گرچه روایت اصلی داستان در عصر حاضر است اما سالهای تاریک پس از جدایی دو کره را در خاطرات خود به شکلی ملموس به تصویر میکشد. کودکی نویسنده به دلیل مسمومیت با دود زغال سنگ به طور کلی از حافظهی او حذف شده و نویسنده به واسطهی این خاطرات از دست رفته، به شیوهای استادانه کتاب خاطرات یک آدمکش را ساخت و دنیای یک فرد دچار بیماری آلزایمر را به شیوهای حقیقی خلق کرد. داستان کیم یونگ-ها اگرچه بسیار کم حجم است اما جزئیات کافی، با دقت بسیار تصاویر را مقابل چشم خواننده میسازند و دنیای آدمکش ما را به خوبی به تصویر میکشد، گویی که به راستی خاطرات روزانه یک آدمکش به شکل معجزه آسایی به دست خوانندگان رسیده و ما را در این سفر فراموشی با خود همراه میکند. این کتاب همانطور که از نامش پیداست در ژانر جنایی نوشته شده اما به مسائل اجتماعی، فلسفی و روانشناسی توجه ویژهای دارد و روایتی تک بعدی از یک آدمکش فراموشکار را ارائه نمیدهد. در این ماجرا شکاکی و بدبینی افراد مبتلا، دنیای در حال تغییر بیمار و جدا افتادگی این پیرمرد از دنیا احساساتی آشنا برای خواننده پدیدار میکند که این روایت را هرچه بیشتر خواندنی میکند. در میانهی کتاب شعری ساده و پر مغزی میخوانیم که به قلم قاتل شاعر نوشته شده و احساسات او را شرح میدهد: پس در فنا نه شکلی هست، نه حسی، نه فکری، نه طریقی، نه شعوری. نه چشمی، نه گوشی، نه دماغی، نه زبانی، نه تَنی، نه ذهنی. نه رنگی، نه صدایی، نه بویی، نه طعمی، نه لمسی. نه ادراک ذهن، نه ادراک حس نه جهلی، نه دانشی، نه حاصلِ جهلی. نه هلاکی، نه مرگی، نه پایانی بر اینها. نه دردی هست و نه دلیل دردی، یا تسکین درد، نه صراط مستقیمی که درد سرمنزل اوست. نه حکمتی که حاصل آری! که حاصلْ خودْ همه فناست. از دیگر آثار نویسنده میتوان به "گل سیاه"، "تجسم ویرانگر رابطهی میان واقعیت و خیال" و "تأملی باریکبینانه بر امکان بیرون ماندن از جمع یک ملت" اشاره کرده، همچنین از کتاب حاضر، خاطرات یک آدمکش، 2 اقتباس سینمایی با همین نام صورت گرفته است. سپهر ناصری - میر
(0/1000)
سپهر ناصری
1403/1/14
2