یادداشت

روشنا

1403/3/29

داستان های آلکساندر پوشکین
مجموعه داس
        مجموعه داستان لذت‌بخشی بود ‌<⁠(⁠ ̄⁠︶⁠ ̄⁠)⁠>⁩ فضاسازی بی‌نهایت صادقانه، روستایی و پر آرامش :)

داستان‌ها اکثراً ناتمام بودن و همین باعث میشد انسجام لازم رو نداشته باشن، با این حال فضاشون برام لذت‌بخش بود.
بهترین داستان این مجموعه برای من، قطعاً دختر کاپیتان بود که بهش پنج میدم، واقعاً عالی بود. شاید به این خاطر که پوشکین تونست تمومش کنه و داستان کاملی بود. 😅
در مرحله بعد داستان‌های شلیک، کولاک، دختر خانم روستایی، رسلاولف، دوبروفسکی و بی‌بی پیک هم خوب بودن. داستان کرجالی هم با وجود ناتموم بودنش، جالب بود.
در نهایت سفرنامه انتهاییِ پوشکین و نظرش در مورد آسیایی‌ها هم جالب و بانمک بود، هرچند حوصله نداشتم همه توضیحات رو بخونم و خیلی کلی خوندمش.

چرا عکس دوئل رو برای مرورم انتخاب کردم؟
چون دوئل تو اکثر داستان‌ها نقش مهمی داشت و فرهنگش برام عجیب و غیر قابل درک بود. خیلی دوست دارم بیشتر درمورد دوئل و نقشش در زندگی اون زمان بدونم.
انگار که پوشکین انقدر تو داستاناش در مورد دوئل نوشت و در خیالاتش دوئل‌های متفاوت با شخصیت‌های شجاع و بی‌پروا رو پرورش داد که دستِ آخر، شاید از روی کنجکاوی و برای تکمیل آخرین داستان زندگیش، در یک دوئل در جوانی جونش رو از دست داد :(
      
292

37

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.