یادداشت سامان
1403/11/6
اینها همان الواط قدیمند که لباس تجدد پوشیدهاند. نمایشنامه ندبه کاری است ارزشمند و خواندنی از بیضایی که داستانی چند وجهی در عصر مشروطه رو به روایت آورده. زینب این نمایشنامه مثل بسیاری از زنان آثار بیضایی قوی و جسور و الهام بخش ظاهر شده و علی رغم رنج و زخم فراوانی که در زندگی متحمل شده و سرنوشت او رو به زندگی در فاحشه خانه وادار کرده اما به وقتش در جای خالی مردانی که به ظاهر مردند و نشانی از مردانگی ندارند درخشان ظاهر میشه. به وضوح نقد تند و تیز بیضایی در این اثر نسبت به مردان و جامعه مردسالاری وارده که اساسا اهل عمل نیستند و مشغول به حرافی اند. کسانی که چه در قامت مشروطه خواه و چه در جناح مقابل آن، بویی از حریت نبرده اند. روایت قصه در دل تاریخ اون هم بزنگاهی مثل مشروطه که شخصا به خوندن و دونستن در موردش علاقه مندم لذت بخش بود. فاحشه خانه ای که گاهی تبدیل شده به ملجا همین مردان نامرد روزگار میتونه نماد خیلی چیزها باشه.نماد خود وطن ،وطنی که علی رغم حال ناخوشش باز هم پناهگاهی است که میشه بهش تکیه کرد. از طرفی نکته جالب دیگه ای که به نظرم رسید شاید پاسخ به پرسشی ریشه ای در تاریخ این سرزمین باشه.جایی که یکی از شخصیت ها در مورد مشروطه خواهان میگه اینها همان الواط قدیمند که لباس تجدد پوشیدهاند. پرسشی که همیشه در ذهن ما وجود داره و اونم اینه که چرا وضعمون اینه؟چرا از دنیا عقب افتادیم و چرا به آزادی نرسیدیم؟ آیا فردی که در درون خودش نسبتی با حریت و منش بالا نداره، میتونه پیام آور آزادی باشه؟ وقتی درون جمجمه رشدی صورت نگرفته،میشه به آزادی و عدالت امیدوار بود؟ و در سطح کلانتر وقتی تغییر درونی رخ نداده، آیا تغییرات بیرونی صرف اعم از انقلاب و مشروطه و چه و چه میتوانند پیام آور آزادی و عدالت برای ملت باشند؟ اینها پرسش هایی است که به نظرم بیضایی در این نمایشنامه به لحن و قلم خودش به اونها پاسخ داده و شاید پرسش هایی است که در اذهان مخاطب هم نقش ببنده.پرسش هایی اساسی که پیدا کردن پاسخ آنها میتونه راهگشا باشه.به گمان و برداشت من،بیضایی در این نمایشنامه تغییر درونی رو مقدم به تغییرات بیرونی میدونه و به باطن و رشد درونی بیش از ظاهر توجه و اهتمام میورزه..جدای از مسائل تاریخی و سایر موضوعات مثل نقد به مردان و ستایش زنان جسور غیرمنفعل، رد پایی هم از عشق در نمایشنامه دیده میشه.عشق میان زینب و شاگرد دارالفنون که به اثر وجوه بیشتری میبخشه. شاید پر بیراه نبود اگر اسم نمایشنامه زینب ستم کش در عصر مشروطه بود. که انگار سرنوشت زینب های موثر تاریخ، ستم کشیدن و ضربه خوردن و در نهایت استوار ماندن و آگاهی بخشی است؛ خواه خواهر شهید دشت نینوا باشد و خواه زینب ساخته و پرداخته بیضایی بزرگ. پیشنهادی هم دارم؛ اگر به قصه هایی از جنس واقعیت و خیال نویسنده در دل تاریخ بالاخص همین بازه مشروطه علاقه مندید، آثار جولایی عزیز اعم از شکوفه های عناب، سوء قصد به ذات همایونی و خنده خورشید اشک ماه میتونه براتون لذت بخش باشه.
(0/1000)
نظرات
4 روز پیش
چقدر این بحث "زن در آثار بیضائی" اساسی و مهمه. تشکر از این مرور خوب🙏
1
1
سامان
4 روز پیش
1