یادداشت محمدامین اکبری

یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ
        به نام او

عاشقان کتاب اندکی شرم و آزرم نیز دارند، من هم از این قبیله‌ام. طاقت نمی‌آورم چند کتابِ نخوانده از یک نویسنده در کتابخانه‌ام باشد به‌محض اینکه "مجمع‌الجزایر گولاگ" را از الکساندر سولژنتسین خریدم، با خودم گفتم لااقل یکی از کتابهایش را بخوان. قرعه به دیگر اقر معروفش یعنی "یک روزِ ایوان دنیسوویچ" یا "یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ" افتاد.

سولژنتسینِ نوبلیست در "یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ" یک روز از زندگی عادی و بی‌حادثه یکی از محکومان به کار اجباری را روایت می‌کند. داستان در یکی از اردوگاه‌های استالینی می‌گذرد جایی که خود نویسنده هم تجربه حضور در آن را داشته از این منظر کتاب مرا به یاد "خاطرات خانه مردگان" داستایفسکی انداخت. به‌هررو سولژنتسین تعمدا این روز را بی‌حادثه و ملال‌آور توصیف می‌کند تا هولناک‌بودن روزها و سال‌هایی که بر محکومان می‌گذرد را به مخاطب منتقل کند.

کتاب شاهکار نبود؛ من چنین حسی نداشتم ولی خواندنش خالی از لطف نیست. ترجمه فرخفال هم که به‌تازگی توسط نشر نو بازنشر شده خوب و خواندنی است.
      

26

(0/1000)

نظرات

👌👌

0

نقله وقتی اولین نسخه کتاب دست خروشچف رسید (کتاب تو دوره استالین ممنوعه بود) بعد از اینکه چند صفحه خوند از تخت بلند شد، کت شلوار پوشید، نشست پشت میز کارش و دوباره از اول شروع کرد به خوندن.
1

0

در مورد کتاب داستایفسکی هم میگن وقتی تزار خوند به‌شدت تحت‌تاثیر قرار گرفت و گریه هم کرد. 

0