یادداشت حامد حمایت کار
1402/8/3
ترجمه عالی، چاپ عالی، ویراستاری عالی، باعث میشود تمامی تمرکزت روی خود کتاب باشد و به حاشیه ها توجه نکنی. چقدر دوست داشتم یک یادداشت مفصل برای کتاب بنویسم و انقدر حرف برای گفتن داشتم که نوشتن را برایم خیلی سخت کرده بود. تا اینکه دیدم در پایان کتاب آقای دابرو لیوبوف مقالهای دارد با عنوان آبلومویسم چیست؟ که به خوبی هر چیزی به فکرم رسیده بود و نرسیده بود را بیان کرده است. برای منی که در هر ۲۴ ساعت تقریبا دو برابر معمول آدم ها میدوم و تلاش میکنم چرا باید آبلوموف اینقدر حرف داشته باشد؟ شاید کسی مثل آبلوموف در جهان وجود نداشته باشد اما همه ما درگیر بیماری آبلومویسم کما بیش هستیم و در مواجهه با کتاب با آن روبرو میشویم. از نظر من آبلوموف بازتاب تاثیر اندیشهها بر رفتار انسان است. اگر انسان در جایی از اندیشه گیر کند و جوابهایی که برای سوالاتش پیدا میکند زورشان به اینرسی موجود در انسان نرسد او را از حرکت باز میدارد. و این اسمش تنبلی نیست. نکته مهم این است که کتاب، علارغم توصیف بیتحرکی، انسان را به حرکت وا می دارد. شخصیت های داستان به طور عجیبی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و هر کدام قرار است تو را زیرکانه به فکر فرو برند. شخصیت شتولتس برای هر گونه استدلالی که موجب بی تحرکی شود جواب محکمی دارد و تا انتهای داستان پیش میرود. شخصیت الگا که با همه سعادتی که نصیبش میشود در انتها از خود میپرسد ؛من به تمامی سعادتی که آرزویش را داشتم رسیدهام اما پس این غمی که به سراغ من آمده از کجاست پس من چه میخواهم؟؛ زاخار و همسرش ،خانم صاحبخانه و سبک زندگیش و حتی نارنتیف و برادر صاحبخانه هر کدام در تقابلشان، در سوالاتشان، در رفتارشان گویی یک انسان واحد را شکل میدهند که آن انسان همان تویی هستی که در حال مطالعه کتابی و تو را به اندیشه وا میدارند. دویست صفحه ابتدایی کتاب کاملا کسل کننده است اما در پایان کتاب متوجه میشوی که نویسنده میخواهد همین احساس کسلی را در تو به وجود بیاورد پس فریب دویست صفحه ابتدایی را نخوردید و کتاب را کنار نگذارید.
(0/1000)
نظرات
1402/8/4
چه خوب که در مورد ۲۰۰ صفحه اول نوشتید. من فریب خوردم و گفتم ادامه مطالعه باشه برای یه فرصت دیگه ...
4
1402/8/4
ممنونم بابت معرفی خوبی که برایش نوشتید. جز اولین کتابهایی بود که از ادبیات روس خواندم و با اینکه شخصیت اصلی داستان به آبلومویسم مبتلا بود اما با اشتیاق پای کار نشسته بودم که بلکه شرایطش تغییر کند و چه خوب که به این نکته اشاره کردید که همهی ما کم و بیش به آن مبتلا هستیم یا دستکم در دورهای بودهایم.
1
2
1402/11/7
من فقط صد صفحه خواندم دیدم خیلی کسالت اوره نخواندم ولی با خواندن یاداشت شما بزرگوار شاید دوباره شروع ب خواندن کتاب ابلوموف کنم.پاینده باشید.
2
حامد حمایت کار
1402/8/4
0