یادداشت
1402/2/16
گابریله ال. ریکو در کتاب نوشتن خلاق مفهومی به نام خوشهبندی را مطرح میکند. در این روش، نویسنده کلمهای را بهعنوان هسته مرکزی در نظر گرفته و در دایرهای میان صفحه مینویسد. سپس بهصورت طوفان فکری هر کلمه مرتبط با هسته را در دایرههای جدا نوشته و به هسته مرکزی یا شاخههای آن وصل میکند. به این ترتیب شبکه گستردهای از موضوعات مرتبط با هسته اصلی در قالب شکلی شبیه گراف پیش چشم خواننده شکل میگیرد. این گراف ذهن نویسنده را برای نوشتن حول یک موضوع باز کرده و به او دیدی از بالا میدهد. با خواندن داستانهای کوتاه مجید قیصری در کتاب سه دختر گلفروش، تکنیک خوشهبندی در ذهنم زنده شد. نویسنده در این کتاب موضوع کلیدی جنگ را در هسته قرار داده و هر کدام از ۲۶ داستان کوتاهش را درباره یکی از مسائل مرتبط با آن نوشته است؛ موضوعهایی که بسیاری از آنها از کلیشههای داستانهای جنگ تحمیلی و دفاع مقدس فاصله گرفته و چهره جدیدی از آن را رو به خواننده میگشاید و او را به فکر وا میدارد ؛ موضوعاتی از قبیل دزدی از مناطق جنگزده و کمک به اسرای عراقی از این جملهاند. از آنجا که مجید قیصری خود در جنگ حضور داشته، به نظر میرسد او ایده بسیاری از داستانهایش را از تجربه شخصی خود او یا اطرافیانش وام گرفته است. سه دختر گلفروش نامزد جایزه شهید غنیپور و جایزه ادبی مهرگان بوده و برنده جایزه چهارمین دوره قلم زرین نیز شده است. هرس و لمیزرع رمانهاییاند که به جنگ با دید جدیدی نگریستهاند. از این حیث میتوان سه دختر گلفروش و نیز ساحل تهران از همین نویسند را در دسته مجموعه داستانهای کوتاهی به حساب آورد که روی تازهای از پشتصحنههای جنگ را پیش چشم خواننده قرار میدهند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.