یادداشت سبحان افشار
1402/6/16
کدام مهمتر است؛ فهم اینکه «من مفهوم نیست بلکه فقط ادراکی است که سوژه از خود دارد» یا پرسشِ «حالتان چطور است»؟ امانوئل کانت، فیلسوف و نظریهپردازِ عبارت اول، در این نمایشنامه به شما پاسخ خواهد داد. «آخرین روزهای کانت؛ بهروایت ارنست تئودور آمادئوس هوفمان»، دستوپنجه نرم کردن کانت با مرگ نیست؛ جدال اوست با زندگی. فیلسوف اعتراف میکند در لحظهای میمیرد که «تازه میبیند چگونه باید زندگی کرد». جهان، آمدن خون از دماغ کانت را «خوندماغ» نمینامد؛ میپندارد که «شورش بینی اوست» علیه مواضع فلسفی وی دربارهی بویایی؛ درست در همان لحظهای که کانت بیاختیار روی زمین ادرار میکند! حتی وقتی داستانی بنویسیم با این مضمون که کانت، در لحظات واپسین خود، از کانتبودن بیزار بود، باز هم درمییابیم که فقط خود او بود که میتوانست علیه خودش باشد. کل کتاب را در دو جمله خلاصه کنم: «فلسفه کاری میکند که در پایان، علیه خود و دورمانده از زندگی باشید؛ شک به همهچیز و در پایان، شک به تمامِ خود».
(0/1000)
سبحان افشار
1402/6/16
0