یادداشت کاااف 🇵🇸
1404/2/29
یکی از زیبا ترین داستان هایی که با موضوع انقلاب خوندم این بود کتاب نازکی هست ولی واقعا برام تکرار نشدنیه، بخشی از داستان که یادم میاد: خانواده ای برای بازدید از اقوام، میرن به روستاشون، نوجوان های این خانواده با هم خیلی ماجرا دارن ، یه شب نصف شب باهم میرن اطراف روستا برای یه کاری که یادم نمیاد :)) توی تاریکی یهو میبینن یه ماشین میاد و چند نفر از پشت ماشین چیزهایی رو در میارن و با عجله چال میکنن و میرن ، نوجوان ها بعد از اینکه ماشین رفت، میرم ببینن چرا از طرف چاله ها صدا میاد.... خلاصه که بخونید، و غرق در ایده جذاب و زیبای کتاب بشید
(0/1000)
کاااف 🇵🇸
1404/3/5
1