یادداشت آوا فیاضی

        به نام خداوند جان و خرد 
.
.
«می‌خواهم بمیرم اما دوست دارم دوکبوکی بخورم» شاید از نظر ادبی یا ساختار روایی در سطح بالایی نباشه، اما ارزشش در اینه که یک تجربه واقعی از جلسات تراپی رو بی‌واسطه و ساده به مخاطب منتقل می‌کنه. برای کسی که خودش امکان یا شرایط رفتن به روان‌درمانگر رو نداره، این کتاب می‌تونه مثل یک پنجره کوچک باشه که ازش می‌شه دنیای تراپی رو دید. لحن کتاب راحت و بی‌پیرایه است، گاهی تکراری یا قابل پیش‌بینی، اما همین تکرارها هم به نوعی حس صمیمیت می‌ده. بعضی جملاتش می‌تونن تلنگر کوچکی باشند، بعضی دیگر آرامش‌بخش. در مجموع، کتابی نیست که همه را شگفت‌زده کند، ولی می‌تواند برای بعضی‌ها، درست در زمان مناسب، یک همراه کوتاه‌مدت باشد.
      
896

55

(0/1000)

نظرات

من واقعا شرایط رفتن پیش روانشناس رو ندارم ؛ ولی به شدت نیازمندشم. خوشحالم امیدوارم طبق اون چیزی که گفتی، این کتاب بتونه بهم کمک کنه و شاید درصدی از راهنمایی های یه مشاور رو هم بهم بده... 
1

0

خیلی خوشحالم که با وجود شرایط سختت، باز دنبال بهتر کردن حالت هستی. امیدوارم این کتاب مثل یه چراغ کوچیک توی این تاریکی موقتی کنارت باشه. می‌دونم کتاب نمی‌تونه جای روان‌شناس رو پر کنه، ولی می‌تونه یه آرامش و راه کوچیکی بهت نشون بده. همین که شروع کردی، یعنی یه قدم خیلی مهم برداشتی. 

1