یادداشت عطیه عیاردولابی

نفحات نفت: جستاری در فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی
        میگم یه وقت بد نباشه اگه بگم  من این کتاب رو امسال (مهر ۱۴۰۲) و برای بار اول خوندم؟ کتابی که چاپ سال ۸۹ بوده، قبلش نشت نشا و ارمیا و بیوتن و خرده‌داستان‌های امیرخانی منتشر شده، من هم با قلمش آشنا بودم. اما با همه این اوصاف ۱۳ سال طول کشیده تا بخونم.

وقتی می‌خواستم بخونمش از خودم پرسیدم آیا با توجه به ماهیت مطالب کتاب، قرار نیست یه مطلب بیات و از دهن‌افتاده و حتی تاریخ‌مصرف گذشته بخونم؟

در هر حال، برای پاسخ به همین سوال هم باید شروعش می‌کردم. و باید بگم از خوندنش خوشحالم، به چند دلیل:

اول، دلم برای خوندن متن و نوشته‌ای از امیرخانی تنگ شده بود. ابراز عقیده و واژگان اختصاصی امیرخانی چیزی نیست که هر جایی و تو قلم هر کسی پیدا بشه. فارغ از درست یا غلط بودن نظر و حرفش، از جسارتش همیشه لذت می‌برم. جسارتی که متعهده و دور از ولنگاری یا اشاعه ناامیدی است. پنج ستاره‌ای هم که دادم در وهله اول به خاطر ادبیاتشه و بعد به خاطر موشکافی و تحلیل‌هاش.

دوم، کتاب تاریخ مصرف گذشته نبود. سال ۸۹ کتابی پیشرو و پیشگو بوده و الان دقیقا سر وقت اون‌ حرفها رسیده. شاید تنها قسمت بیات‌شده بخش‌هایی بود که درباره توسعه اینترنت در جهان گفته و هم الان همه دنیا کم و زیاد به همون‌ مرحله رسیدن. حتی بعضی کشورها ازش رد شدن.

سوم، بررسی‌ها، تحلیل‌ها، پیش‌بینی‌ها و مقایسه‌های امیرخانیِ جوان خیلی جذاب بود. زمان نگارش کتاب، مردی بوده اواخر دهه سی زندگی و این همه تسلط به اتفاقات و رویدادها و آمارها اون‌هم از جانب کسی که به عنوان رمان‌نویس و سفرنامه‌نویس شناخته شده، قابل تحسینه.
امیرخانیِ این‌ کتاب، مثل مگس روی زخم ننشسته. او نویسنده‌ی تراز مسلمان، انقلابی و متعهده که سعی کرده درد رو ببینه، درمان رو هم پیشنهاد بده. در ضمن در قسمت ارائه راهکار و درمان، از ماهیت ایرانی و اسلامی جامعه‌اش غافل نبوده و خواسته متناسب همه اون ویژگی‌ها راه‌حل ارائه بده. این‌که دردهای برشمرده درسته یا نه، درمان‌های پیشنهادی کاربردیه یا نه در این مرحله مهم نیست. دغدغه‌مندی نویسنده ورای همه اینها ارزشمنده. امیرخانی نه اهل دولت (سه‌لت!) بوده، نه در زمره قانونگذاران. ولی از منظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آسیب‌شناسی موجزی کرده و زمینه‌های مختلف رو به تفکیک بررسی کرده.

متاسفانه هنوز اکثر حرف‌هاش درسته. به انضمام اینکه در اون سال‌ها حجم تحریم‌ها به این شدتی که تو ده سال اخیر تجربه کردیم، نبوده. اگر از سال‌ها قبل، از دهه هفتاد که رهبری هشدار می‌داد به جدایی از اقتصاد تک‌محصولی تا اواخر دهه هشتاد که یه نویسنده اومده خطرات این معضل رو برشمرده، مسئولان سه‌لتی به فکر بودند، شاید بعد تحریم‌های همه‌جانبه و شدید دهه نود کمتر آسیب می‌دیدیم. اگه سیستم کارآفرینی تغییر می‌کرد، اگه سامانه دریافت مالیات خیلی زودتر از اینها قانونمند می‌شد و تلاش هایی که الان تازه شروع شده، اون موقع شروع شده بود، الان داشتیم ثمراتش رو می‌دیدیم.

من خیلی گشتم نقدهای حسابی درباره این کتاب بخونم. نقدی که بیاد بگه مثلا فلان قسمتش رو اشتباه گفته یا فلان تحلیلش نادرسته. ولی مطلب خاصی پیدا نکردم. پس در مورد درستی و نادرستی همه حرف‌هاش نظری ندارم. اما اونهایی که به تجربه یا با گذشت زمان دیدم و درک کردم، خیلی دردناک بود.

فصل "کدام استقلال و کدام پرسپولیس" رو خیلی دوست داشتم.
فصل "افق" رو از این جهت که به تفاوت ماهوی انسان ایرانی با چینی، هندی، مالزیایی و آمریکایی پرداخته بود، می‌پسندیدم. این نوع بررسی متاسفانه همیشه مغفوله. امیرخانی تو کتاب "نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ" هم این نوع بررسی رو ادامه داده بود.
و البته فصل "زمین مسطح، گرد و مشبک" همون فصل پیشگوی جذابش بود که الان محقق شده. و ما هنوز اندر خم زمین گردیم. شاید در آستانه ورود به مشبک. 


      
30

11

(0/1000)

نظرات

.
1

0

خواهش می‌کنم 😊 

0

منم دارم دنبال یه یادداشت درست حسابی راجعش می‌گردم و تا اینجا شما پیشتازید
1

2

باعث شدید دوباره متن خودم رو بخونم. مرسی که این نظر رو داشتید. 

0